
فرهاد دریا خطاب به مردم ایران: اگر نمیتوانیم همسایهی خوب باشیم، حد اقل انسان خوب باشیم!
۲۰ حمل ۱۴۰۱
نامهی اعتراضی
به ملت بزرگ ایران
من از سیاستهای بیمار دولت ایران گلایهی ندارم؛ چون که میدانم دولتهای خودکامهی ایران و افغانستان، ملتهای خود را به گروگان گرفتهاند. شناخت من از ایرانزمین و باور من به ایرانیان، فراتر از یک دولت استبدادی و چند آخوندِ سیاستنوش است.
اما همسایه! همزبان!
خواهر و برادر تنی من!
تو که خود را داعیهدار آریاییان بزرگ میخوانی، تو که منشور کوروش را سرمشق زندگیات میدانی و خود را رهرو راه شاهنامه مینامی، چگونه شب را با وجدان راحت به بستر میروی وقتی فرزندانت، چند بیپناه و رانده شدهی بیوطن را – که با تو همزبان و همدین و همکیش و همسایهاند، روز هزار بار از دَم تیغ اهانت و تحقیر، شکنجهی زبانی و روحی و فزیکی و حتا اذیت و آزار جنسی میکَشند؟!
امروز روح فردوسی و سعدی و خواجهی شیراز از اعمال شما – که از عیاری فرسنگها دور شده – در قبال یک همسایهی همزبان تان ناخشنود است. به عنوان یک انسان و شهروند این کرهی خاکی، از تماشای اعمال غیر انسانی تان در قبال این پرندههای شکستهبال و بیآشیانه، خجالت میکشم.
من امروز از شما ملت بزرگ ایران خواهش میکنم نگذارید اعمال چند اوباش و سیاست خصمانه و غیر انسانی چند آخوند، حیثیت و عزت تان را از خاطرهی بشریت بزدایند. روزهای نگونبختی و عمر دولتهای سیهکار دیر یا زود به پایان خواهند رسید؛ اما ملتهای مان تا ابد در کنار هم خواهند زیست!
اگر نمیتوانیم همسایهی خوب باشیم، حد اقل انسان خوب باشیم!
مهر نثار تان باد!
فرهاد دریا