اتمر چیگونه محقق را شانهگردان زد؟
۱۷ حمل ۱۳۹۹
در زمان یارگیریهای انتخابات ریاست جمهوری، آقای محقق در یکی از سخنرانیهایش گفته بود: [در انتخابات گذشته، ما بنابر بعضِ تعلقات سیاسی در کنار کسانی قرار گرفته بودیم که احتمال بُرد آنها ضعیف بود ٬٬ یعنی جامعه جهانی و جامعه افغانی برای تحملِ آنها، آماده نبودند٬٬؛ اما در این دورِ انتخابات، ما با کسی رفتهایم که برندگی او حتمی است]. این سخنان آقای محقق، تبلیغات کمپاینی نبود بلکه باور سیاسیِ او بود
نویسنده: شاهجهان فضیلت
حلقهی حاکم بر سیاستِ کشور، بسیار زیرکانه، معروفترین چهرههای جهادی غیرِپشتون را در دور یک محور به رهبری حنیف اتمر جمع کرده بودند؛ این برنامهی از قبل طراحی شده، عطامحمد ٬٬نور٬٬ و یونس ٬٬قانونی٬٬ را از جمعیتیها جدا کرد و آقای محقق را از یاران قدیمی اش.
سرانجام با آغاز پیکارهای انتخاباتی، آقای اتمر با یک ترفند سیاسی سرِ مخالفت را با عطامحمد نور گرفت و از کاندیداتوری اش انصراف ورزید و بااین ترفند این چهرههای جنجالی جهادی را از فرایند انتخابات دور ساخت و به انزوای سیاسی برد.
آقای محقق آنقدر شعور سیاسی نداشت تا درک میکرد که اتمر سابقهی خادیستی و کمونیستی داشته که نه از لحاظ ایدئولوژی با او سازگاری دارد و نه از لحاظ بافتهای سیاسی. محقق باید میدانست کسیکه دو دهه با او جنگیده، چطور میتواند که جبههی مشترک علیه کسی باز کند که نسلها باهم هدف مشترک داشته و بخاطر تسلطِ یک گروهِ از مردم بر گروهای دیگر، یکجا مبارزه کرده اند.
در پنج سال حکومتداری اشرفغنی، آقای اتمر بصورت پنهانی فرمانروای مطلق بر سیاست و جنگ افغانستان بوده است. آقای محقق باید میدانست که حنیف اتمر روحِ حکومتِ قبیلهگرای اشرفغنی بوده و هرگز این روح از پیکرهی قبیلهاش جدا شدنی نیست.
محقق حداقل باید درک میکرد که پروسه صلح و آوردنِ طالبان به قدرت و همچنان انتقال داعش به شمالِ کشور برنامههای دراز مدتی اند که توسط یک مدیر کارکشته [غنی] و یک مجری زیرک و باهوش [اتمر] باید به ثمر برسد.
بههرحال رهبران غیرِپشتون در گیمهای سیاسی نسبت به بازیگران پشتون، واقعا طفلانه بازی میکنند که اینگونه بازیهای طفلانه بر دوام حکومتهای استبدادی و سلطهطلب در کشور، کمک میکند.