ببر زخمی در سایهی اژدهای زرد ـ پشت پردهی همکاریهای ایران و چین
۰۱ اسد ۱۳۹۹
چین تبدیل به مدافع صریحتر ایران در آژانس بینالمللی اتمی شده و حتا ماه گذشته در برابر قطعنامه به رهبری اروپا که ایران را سرزنش میکرد، ایستاد. از سوی دیگر، ایران تلاش کرده است عضویت کامل سازمان همکاریهای شانگهای را که مستلزم تأیید چین است، بهدست آورد.
- ایلیی گرانمایه، پژوهشگر ارشد شورای اروپایی سیاست خارجی
-
پشت پردهی همکاریهای چین و ایران
مذاکرات ایران و چین که در شایعات رسانهای آمده، میتواند سود چشمگیر اقتصادی برای ایران داشته باشد و توان چانهزنی جیوپولیتیک آن را بلند ببرد.
چین و ایران، بهدلیل گزارشهای که در مورد این دو کشور روی مشارکت بلندمدتشان نشر شده است، حتا پیش از اینکه جزییات آن بهگونهی رسمی در دسترس باشد، در محراق توجه قرار گرفته اند. چراغ سبز این مذاکرات اندکی پس از نهاییشدن برجام در ۲۰۱۶ و سفر تاریخی رییسجمهور چین، شی جینپینگ، و ملاقات او با آیتالله خامنهای بهنظر رسید. در آن زمان، هر دو کشور اعلامیههای عمومی در مورد نیتشان برای مشارکت رسمیتر نشر کردند. به گفتهی مقامهای رسمی ایران، نقشهی راه این مشارکت چند هفته پیش از سوی حکومت روحانی تصویب شده و مذاکرات بیشتر با چین انجام خواهد شد. این معاملهی ۲۵ ساله که شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی میشود، پیامدهای جیوپولیتیک و اقتصادی خواهد داشت.
علنیشدن جزئیات این توافق، شاید ماهها زمان در بر گیرد. بر بنیاد حدس و گمانهای رسانهها و پیشنویس احتمالی درز کرده، این معامله راه را برای سرمایهگذاری چشمگیر چین در سکتورهای بااهمیت استراتژیک ایران مانند ترانسپورت، انرژی، مخابرات، جهانگردی و صحت، هموار میکند. آوازه است که این معامله شامل همکاری امنیتی و به اشتراکگذاری اطلاعات استخباراتی نیز میشود. هرگونه همکاری نظامی و امنیتی میان چین و ایران، درحالیکه در نگاه غرب تحریکآمیز است، اما آهسته آهسته انجام خواهد شد. هنگامی که ایران، چین و روسیه، تمرینات مشترک بیسابقهی دریایی را در سال ۲۰۱۹ انجام دادند، یک متخصص امنیت چین به شورای اروپایی سیاست خارجی گفت که این تمرینات بیشتر برای رساندن پیام به ایالات متحده بود تا تبارز علاقهمندی چین برای اشتراک در عملیاتهای امنیتی سنگین با ایران.
تهران و بیجینگ بیشتر یک رابطهی عملگرایانه، متمرکز بر تجارت و غیرایدیولوژیک دارند. ایران پیامدهای رشد سریع چین بهعنوان یک قدرت جهانی را کاملا درک میکند. در واقع، با توجه به آثار شدید تحریمهای ایالات متحده بر تجارت میان اروپا و ایران، رهبران ایرانی چین را بهعنوان یگانه قدرت بزرگ جهانی میبینند که میتواند سلطهی اقتصادی امریکا را به چالش بکشد و بنابرآن میتواند در برابر فشار روزافزون ایالات متحده برای کشورهای نیازمند اقتصادی، حمایت سیاسی فراهم کند. در عین حال، چین میداند که ایران یک قدرت بزرگ منطقهای در چهارراه خاور میانه و آسیای میانه است؛ حوزهای که برای ابتکار کمربند و راه از اهمیت بالای برخوردار است. درحالیکه چین یکی از مهمترین شریکهای تجاری ایران است، ایران هنوز ظرفیت فراوان دستنخورده برای سرمایهگذاری خارجی دارد و این عرصهای است که بیجینگ میتواند روی آن سرمایهگذاری کند.
پس از دیدار ۲۰۱۶ رییسجمهور شی، گفتوگوها روی توافق مشارکت به کُندی آغاز میشد. متخصصان چینایی از ناراحتی حکومت و بازارگانان چین، بهدلیل نادیده گرفتهشدن آن کشور از سوی ایران بلافاصله پس از امضاشدن برجام و تمایل ایران برای کشاندن شرکتهای اروپایی و امریکایی به قیمت قربانیکردن چیناییها، سخن گفتند. این رویه پس آنکه دونالد ترمپ از توافق هستهای بیرون شد و تحریمها را احیار کرد، بسیار به ضرر ایران تمام شد.
از گفتوگو با متخصصین و مقامهای چینایی دریافتهام که چین اجازه نداده است مسائل مرتبط به ایران، گفتوگوهای حساس تجاریاش با امریکا را صدمه بزند. بر بنیاد گفتههای ایرانیها، چین پس از بیرونشدن امریکا از توافق هستهای بهای سنگین روی دسترسی به شبکهی مالی خود برای بازیگران ایرانی گذاشت. گزارشهای وجود دارد که شماری از بانکهای دولتی چین از معامله با ایران عقبنشینی کردند. در ماه اکتوبر، چین از پروژههای بزرگ گاز ایران بیرون شد. برعلاوه، پس از آنکه امریکا تلاش کرد یک تحریم روی نفت ایران در ماه می ۲۰۱۹ وضع کند، با وجودی که هنوز هم چین بزرگترین خریدار صادرات نفت ایران است، خریداری تولیدات ایران سفوط شدید داشت.
حالا بهنظر میرسد ایران و چین که هردو در سال گذشته در حالت نامطمئن از سوی ادارهی ترمپ کنار گذاشته شدهاند، گفتوگوهای خود را سرعت بخشیدهاند. برای ایران، رسمیتبخشیدن به مناسبات دوجانبهاش با چین بهشکل محکمتر میتواند سود قابل لمس اقتصادی داشته باشد و به اهداف جیوپولیتیکاش کمک کند. در سالهای اخیر، ایران به روشنی آگاه بوده است که از سرمایهگذاریهای مشابه به آنچه که چین در اسرائیل و کشورهای شورای همکاریهای خلیج داشته است، سود نمیبرد. بنابرآن، یک توافق روی رابطهی درازمدت میتواند تعهد چین را بهگونهی به دست دهد که تهران بتواند خواهان همکاری بزرگتر اقتصادی با بیجینگ شود و اعلامیههای بلندپروازانه در مورد اهمیت ایران برای ابتکار کمربند و راه تبدیلشدن آن به پروژههای کارآفرین برای ایران شود.
موافقتنامهی چین و ایران یک بعد بزرگ سیاسی هم دارد. این شراکت برای تهران به همان اندازه که در مورد بیجینگ است، در مورد واشنگتن نیز است. ایران با چشمان باز میبیند که رقابت قدرتهای بزرگ میان ایالات متحده و چین احتمالا در سالهای آینده شدیدتر خواهد شد. مذاکره روی توافق ایران و چین، برای ایران فرصت ایجاد میکند توجه دولتهای غربی را در جریان بحث روی اقتصادیشان با چین، به خود جلب کند. این وضعیت میتواند قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات آینده با اروپا و ایالات متحده روی کاهش تحریمها را بالا ببرد. تهران میتواند خود را بهعنوان یک نیروی توازنبخش در روابط پایتختهای غربی با بیجینگ و مسکو معرفی کند.
در برابر فشارهای ایالات متحده در سازمان ملل و در صورتی که ادارهی ترمپ بخواهد در ماههای آینده تحریمهای بسیار جنجالبرانگیز ملل متحد علیه ایران را احیا کند، ایران از روسیه و چین انتظار واکنش شدید خواهد داشت. چین تبدیل به مدافع صریحتر ایران در آژانس بینالمللی اتمی شده و حتا ماه گذشته در برابر قطعنامه به رهبری اروپا که ایران را سرزنش میکرد، ایستاد. از سوی دیگر، ایران تلاش کرده است عضویت کامل سازمان همکاریهای شانگهای را که مستلزم تأیید چین است، بهدست آورد.
اشتیاق ایران برای دستیابی به توافق همکاری با چین نقش مهم در سیاست داخلی آن کشور نیز دارد. رهبر مذهبی ایران از دیر زمانی حامی ایجاد اتحادهای استراتژیک با قدرتهای غیرغربی است که بهنظر او قابل اعتمادتر از امریکا بوده است. این تمایل پس خروج امریکا از توافق هستهای قویتر از گذشته شده است. رییسجمهور حسن روحانی شاید خواهان گشایشی در مناسبات با غرب بوده باشد، اما او همچنان از همگرایی بیشتر با اقتصادهای آسیایی چون چین، جاپان و کوریای جنوبی بوده است. مرشد او، رییسجمهور پیشین اکبر هاشمی رفسنجانی، طرفدار برجستهی اقتباس از مودل اقتصادی دنگ شیائوپینگ برای ایران بود. حالا که روحانی وارد آخرین سال ریاستجمهوری خود میشود، باید متوجه میراثی که از خود برجای میماند باشد. پس از شکست در تلاشها برای گشودن باب اقتصادی با غرب، او اکنون در صدد است تا با تنها قدرت بزرگ جهانی كه وزن اقتصادی آن میتواند با امریكا یا اروپا همسان باشد، توافق معادل آن را ایجاد کند.
پس از سالها حمله بر او برای گشودن [دروازهها] بهسوی غرب، مخالفین داخلی روحانی که حالا میخواهند وارد انتخابات ۲۰۲۱ شوند، او را برای به راهانداختن مذاکرات «مخفی» با چین مورد حمله قرار میدهند. قراردادی به این بزرگی نیازمند تأیید پارلمان جدید و فوق محافظهکار ایران است. برخی از اعضای پارلمان مخالفت شدید خود را با این حرکت نشان دادهاند. بحث عمومی در مورد گسترش روابط با چین دچار انقطاب شده است. در نهایت، آخرین تصمیم در مورد مشارکت ایران در معامله با چین از سوی رهبر مذهبی این کشور گرفته خواهد شد.
ایران و چین، هردو از یک چارجوب رسمی بلندمدت که روابط دوجانبه آنها را تنظیم کند، سود میبرند. درحالیکه یک موافقتنامهی همهجانبه به احتمال قوی مشارکت آنها را قویتر میکند، اما منجرشدن آن به اتحاد کامل استراتژیک بعید بهنظر میرسد. بهصورت واضح این حرکت با مخالفت شدید در داخل ایران روبرو خواهد شد. چین نیز که تا کنون در مورد این موافقتنامه ابراز نظر اساسی نکرده است، باید مناسبات در حال گسترش خود با ایران را با نگرانیهای اسرائیل، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی که همه تبدیل به شرکای اقتصادی مهم چین در خاور میانه شدهاند، توازن کند. همچنان، روشن نیست که آیا سکتورهای بازرگانی و بانکداری چین با توجه به تهدید تحریمهای ایالات متحده تا چه حد حاضرند با ایران معامله کنند. در کنار آن، اینکه تهران و بیجینگ این رابطه را تا کجا پیش میبرند، بستگی به مناسبات هرکدام از آنها با واشنگتن دارد.
نوت: این مطلب اولینبار در سایت شورای اروپایی سیاست خارجی نشر شده است
+++
چین، همسایهی ما و یکی از دو قدرت بزرگ جهان، در حال گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود در حوزههای آسیای میانه و جنوب آسیا است. این کشور با راهاندازی پروژهی بلندمدت کمربند و راه «BRI» و احیای راه باستانی ابریشم، هوای تسلط بر شاهراههای اقتصادی ایروشیا، شرق میانه، افریقا، حوزهی دریای جنوب چین و حتا امریکای جنوبی را در سر دارد. افغانستان، از لحاظ حغرافیایی در میان شاهراه زمینی «کمربند» و بزرگراه بحری «راه» افتاده است. با خروج زودرس نیروهای امریکایی و همپیمانان غربیاش از افغانستان، نقش کشورهای منطقه، بهویژه چین، احتمالا تعیینکنندهتر از هر زمانی دیگر میشود؛ اما شناخت حلقات دیپلماتیک، دانشگاهی، رسانهها و افکار عامهی افغانستان از این «ابرهمسایه» چیست؟ تا چه حد سیاست خارجی آن کشور پیرامون آسیای میانه و جنوب آسیا برای ما قابل فهم است؟
با ترجمه و نشر مقالههای اکادمیک که بیشتر در حوزههای دانشگاهی و یا مراکز معتبر پژوهشی تولید شده، تلاش داریم روزنهای برای مخاطبان در شناخت چین و برنامههای آن کشور برای منطقه و کشورما بگشاییم. ارزش علمی، تازگی، بیطرفی و عمق تحلیل مقالهها، معیارهای انتخاب ماست. آقای سمیع مهدی، خبرنگار و استاد دانشگاه کابل، پذیرفته است که هفتهی یک مقاله برای نشر در این بخش به اطلاعات روز بفرستد. البته این کار پاک از اشتباه و کوتاهی نخواهد بود و در این مسیر نیاز به نقد و رهنمایی کسانی که این ستون را دنبال میکنند داریم.
رادیو آزادی