برندهی میدان کیست، غنی یا عبدالله؟
۰۵ حوت ۱۳۹۸
دوئل سیاسی، بین غنی وعبدالله زمانی حتمی شد که قاعدههای بازی؛ با اعلان نتایج انتخابات، به نفع تیم «دولتساز» رقم خورد و تمام قاعدههای بازی؛ یکی پس از دیگری، درهم شکست و وضعیتِ دوئلی بر کل بازی مسلط شد.
نویسنده: رضا مِهسا
غنی وعبدالله در میدان، تمام کارتهای برندهی شانرا در جریانِ بازیِ انتخاباتی، یکی پس از دیگری به زمین زدند؛ ولی در پایان بازی، هردو پتوهای باختِ شان را تکانده از میدان برخاستند.
انتخابات ریاست جمهوری 98 از عینک مردم، جامعهی جهانیِ همکار، کشورهایِ بازیگرِ بحرانِ افغانستان و نهادهای ناظر بر دموکراسی، یک فاجعهی محض، افتضاح صرف و فاقد مشروعیت همهگانی بود که بُرد و باختِ چنین بازی، هیچ تغییری در نفس بازی نمیآورد.
حالا نه غنی پا بهتوپ است و نه عبدالله درموقعیت بازی، آنچه سرنوشت بازی را تعیین میکند یک دوئلِ سیاسی برای حذف یک طرفِ قضیه از میدان است.
نگارندهی این سطور، به دنبال کالبدشکافی فرصتهای باقیماندهی بازی در این سیاهه است.
غنی با پیچاندن طومارِ انتخابات و ماست مالیدن به سر هر دو کمیسیون به فکر دوباره سوارشدن بر بازی است. اط طرف دیگر عبدالله در این بازی کلی چپوله بازی در آورد؛ ولی تا پایان از نفس نیفتاد و نتیجهی بازی را واگذار نکرد.
نسخهی که غنی؛ برای بُرد پیچیده است. این استکه برای پنجسال دیگر با چنگ و دندان ارگ را حفظ و ردِ از خود در دست و دل بازیهای افسانهایِ انتخاباتیاش بهویژه حاتمبخشیهای کد 91 نگذارد و در ظرف پنجسال آینده روی این داستان خط بطلان و چلیپای سرخ بکشد.
در بازیِ صلح غنی، خیلی تحقیر شد. طالبان؛ علیرغم گرفتن امتیازهای کلان از غنی، هرگز حاضر نهشدند که کردیت یک رییس جمهور مستقل را به غنی بدهند و همواره مشروعیت دولتشرا در قد وقامت یک دولت دستنشانده وارانداز کردند، حالا غنی با ساختنِ دولت، دوست دارد تحقیرش را ترمیم کند و طالبانرا وادار سازد که با وی در باب صلح چانهزنی کنند و با یک رئیس جمهور مطرح طرف هستند.
غنی؛ در کل برنامهی خاص، برای دولتسازی مدرن در افغانستان دارد و تئوریسنی است که بایستی آخرین تئوریهای حکومتداری اش را از روی کاغد وارد فاز عملیاتی کند تا در آینده صاحب سبک و مالک یک دکترین حکومتداری در کشورهای در حال منازعه و یا پسا منازعه معرفی شود.
غنی این بار به دنبال کیش ومات کردن عبدالله که مانع جدی در راستای بلند پروازیهای وی محسوب می شود و در کل جهادیهای دانه درشت و صاحبانِ جزایر قدرت در کشور، خار مزاحم سر راه این سناریوی غنی است هرگز به یک توافق نیم بندِ شبه دولت وحدت ملی تمکین نخواهد کرد. غنی این بار به دنبال شلیک تیر خلاص به مغز رقبای غیر تکنوکرات و جهادی اش است.
اطاق فکرغنی، به شدت روی مشروعیتدهی به نظام دولتساز کار میکند . پس از گرفتن مشروعیت قانونی که خوراک داخلی دارد برای دوام دولت غنی در ارگ از هردو کمیسیون، حالا سعی دارند وجههی مشروع بین المللی برای دولت شان به دست آورند که فردای مراسم تحلیف با مخالفین خویش به عنوان یک باغی برخورد قانونی کند و سرکوب درفضای باز را به وجود آورد.
اما عبدالله با چپولهبازی، در هرگوشهی از میدان که قشنگ تابلو بود و آن همانا همرهی با کارِ هر دو کمیسیون، علیرغم اشراف به بر آیند نتیجهی کار، تا دقایق نودِ بازی داشت و فرصتی برای تغییر بازی، به دوئل سیاسی را به دست آورد و با کل ماحصل و دارو ندار سیاسی اش را به قمار گرفت.
حالا؛ عبدالله در کازینوی دولت، همهشمول کارتهای نا روکرده اش را رو میکند.
در قدم نخست؛ با مهرههای چون دوستم و خلیلی و محقق، صحبت «دولتِ موازی» را دامن زد، تا تشویشِ جهانی ایجاد کند و تمام جهان را متوجه اهمیت این بازی سازد .
بعد در یک حرکت غافلگیرانه، قصهی دولت همهشمول را رسانهای کرد؛ تا ترتیبی در آرایش لشکر به وجود آورد و منمهای سیاسی مطرح دیگر را در اطاق عملیاتی خودش بکشاند.
عبدالله؛ این بار فهمیده است که دولتِ توافقیِ در کار نیست، چون غنی هرگز سیاستگرقابل پیش بینی و شریکِ سیاسیِ سر بهراهی نیست. لذاستکه به معرفیِ والیانِ دولتِ انتزاعیِ خویش به ولایات به موازت ارگ از سپیدار، روی خط اعصاب غنی که در اکثر موارد به شدت انفجاری میشود راه برود، تا غنی را پیش از برگزاری مراسمِ تحلیف وادار به یک حرکتِ ناسنجیده، مثل سرکوب سازد تا افکارِ عمومی را علیه غنی تهییج و کار دستش دهد.
دوستان و همکاران بیناللملی افغانستان، همه به دنبال منافع کلانِ شان، در سایهی یک گد ودی کلان هستند تا هرکدام برای شان جایگاه و پایگاه در ساختار یک دولتِ ضعیف و نیمه متمرکز در کابل تعریف کنند.
راه برگشتی در این دوئل سیاسیِ خطرناک وجود ندارد باید ماشه چکانده شود یا غنی به خاک میافتد و یا عبدالله نفله میشود.