
جایگاه نامعلوم زنان در گپ وگفتهای صلح
۰۴ جدی ۱۳۹۸
اکبر که ۳۱ سال سن دارد را در دفترش در ساختمانی مدرن در حومهی کابل ملاقات کردم. او پرشور و در عینحال باوقار، دربارهی دشواری ادارهکردن بزرگترین سازمان حقوقبشری افغانستان در سن جوانی صحبت کرد. او گفت که برای بسیاری از زنان در افغانستان خطر نزدیکتر از آنی است که مردم تصور میکنند.
در سال ۲۰۱۵ دختر نوجوانی با این ادعا که به علت آزار و اذیت برادرش از خانه فراری شده، به خانهی امن زنان در شهر قندوز در شمال افغانستان مراجعه میکند. بنفشه عفاف، مدیر خانهی امن، نسبت به این دختر و داستانش شک میکند. دختر به چند سوال پاسخ میدهد و میگوید که شانزده ساله است. مدر خانهی امن به او اجازه میدهد که بماند. پس از گذشت چند روز در خانهی امن، دختر با چشمان پراشک به دفتر عفاف میآید و لب به اعتراف میگشاید. او میگوید که داعش او را به خانه امن فرستاده تا جاسوسی کند و به داعشیها کمک کند حملهای را بر این سرپناه زنان در شمال افغانستان راهاندازی کنند. عفاف میگوید که دختر نسبت به مأموریت مخفی خود احساس گناه میکرد؛ او پس از ورود به خانهی امن، متوجه شده بود که آنچه در بیرون دربارهی این مکان گفته میشود، حقیقت ندارد.
سالهاست که افراد مذهبی در افغانستان شایعاتی را پخش میکنند مبنی بر اینکه خانههای امن زنان در واقع فاحشهخانههای مخفی است. عفاف به تهمتها و تهدیدهای از این دست عادت کرده است. در سال ۲۰۱۵ وقتی جنگ در قندوز شدت گرفت، طالبان موقتا بخشهایی از این شهر را تصرف کردند و خانهی امن عمدا از جانب طالبان و غیرنظامیان محلی هدف قرار گرفت. عفاف میگوید: «حتا همسایهها ما را تهدید کردند.»
چهار سال از آن زمان گذشته و عفاف اکنون از جانب «زنان برای زنان افغان» که یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در ایالات متحده است، تمام خانههای امن ولایت کابل را اداره میکند. موقعیت این خانهها به دلایل امنیتی مخفی نگه داشته میشود. کسی از بیرون ساختمان نمیداند که داخل آن پناهگاه زنان است. در بازدید اخیرم از یکی از این خانهها، زن جوانی که گفته میشد از چنگ شوهر خشن و معتادش فرار کرده، به من گفت: «ما در اینجا با هم مثل خواهریم.»
طی سال گذشته، زنان افغانستان با نگرانی اخبار را دنبال کردهاند؛ حالا تهدید دیگری متوجهی آنها است. منبع این تهدید میتواند توافق صلح با طالبان باشد. آغاز مذاکرات دولت ترمپ با گروه طالبان در سال گذشته، بسیاری از زنان افغان را نگران کرده است. مذاکرات ایالات متحده و طالبان برای ۹ ماه در دوحهی قطر پشت دروازههای بسته صورت گرفت و دولت افغانستان، به درخواست طالبان، از شرکت در این گفتوگوها منع شد. زنان نیز عمدتا کنار گذاشته شدند. آنها مجبور شدند هر شب اخبار را برای دانستن جزئیات مذاکرات که ربط مستقیم به آیندهی آنها دارد، دنبال کنند. زنان افغان میگویند که هنوز نمیتوانند تصور کنند که دولت آیندهی افغانستان چگونه خواهد بود. عفاف میگوید: «از زمانی که مذاکرات صلح آغاز شد من شروع کردم به جستوجو اما کسی را [در آن بین] پیدا نکردم که از زنان افغان نمایندگی کند؛ کسی که واقعا از نگرانیها و مشکلات زنان آگاه باشد.»
حالا زنان افغان نگران این هستند که مبادا حقوقی که جدیدا به سختی بهدست آوردهاند، قربانی مصلحت سیاسی -خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان- شود که بیشتر با انتخاب مجدد ترمپ بهعنوان رییسجمهور امریکا ربط دارد تا تضمین آیندهی آنها. در ماه سپتامبر، ترمپ پس از حملهی شورشیان طالبان در کابل که باعث کشتهشدن یک سرباز امریکایی و ۱۱ افغان شد، مذاکرات صلح را متوقف و سفر پیشنهادی طالبان به کمپ دیوید را لغو کرد. مذاکرات اوایل ماه جاری از سر گرفته شد، اما نشانهی چندانی دیده نمیشود که موضع هریک از طرفهای مذاکره تغییر کرده باشد. ترمپ در جریان سفرش به کابل برای شرکت در مراسم شکرگذاری با سربازان امریکایی در پایگاه بگرام، گفت که طالبان آتشبس میکنند. چیزی که تا کنون اتفاق نیفتاده است.
زلمی خلیلزاد، مذاکرهکننده ارشد کاخ سفید نسخهای از توافقنامه پیشنهادی ایالات متحده با طالبان در ماه سپتامبر به رییسجمهور غنی نشان داد، اما اجازه نداد که آن را نزد خود نگه دارد. براساس گزارشها، اساس این توافقنامه جدول زمانی برای خروج نیروهای امریکایی در بدل تعهد طالبان به جلوگیری از لانهکردن سازمانهای تروریستی مانند القاعده در افغانستان است. طالبان بهصورت مبهم گفتهاند که حقوق زنان «براساس اصول اسلامی» رعایت میشود.
پس از نزدیک به دو دهه جنگ، سرانجام هم ایالات متحده و هم دولت افغانستان بهشدت دنبال رسیدن به توافق صلح با طالبان هستند. در حال حاضر نیروهای دولتی بیشتر شهرهای بزرگ را تحت کنترل خود دارند و طالبان بخش اعظم مناطق روستایی افغانستان را کنترل میکنند. افغانهای ساکن کابل میگویند که هنگام تماشای اخبار مربوط به مذاکرات در قطر، از اعتماد به نفس هیأت طالبان شگفتزده شدند. آنها میگویند از اینکه از نمایندگان طالبان در لابی هتلها به گرمی استقبال میشد و شبکههای تلویزیونی بینالمللی با آنها مصاحبه میکردند، شگفتزده شدهاند. این در حالیست که نیروهای دولت افغانستان درگیر حملات مداوم جنگجویان طالباناند. تنها در پنج سال گذشته حدود ۴۵ هزار سرباز ارتش و پولیس افغانستان در درگیری با طالبان کشته شدهاند. حملات اخیر نیروهای امریکایی و افغان این گروه را تحت فشار قرار داده است، اما بنبست نظامی هنوز پابرجاست.
هفتهی گذشته واشنگتنپُست صدها مصاحبهی سری مقامات، دیپلماتها و فرماندهان امریکایی را نشر کرد که در آن این مقامات نسبت به جنگ عمیقا ابراز بدبینی میکنند. داگلاس لوت، جنرال سه ستاره ارتش امریکا که هم در دولت بوش و هم در دولت اوباما خدمت کرده است، در مصاحبهای در سال ۲۰۱۵ گفته است که «ما نمیدانستیم در حال انجام چه کاری هستیم.» یک مقام ناشناس امریکایی که بهعنوان افسر ارتباطی نیروهای ناتو خدمت میکرده، در مصاحبهای گفته است که ایالات متحده در افغانستان هرگز اهداف مشخصی نداشته است. طبق اسناد تازه منتشرشده، این مقام میپرسد: «ما در آن کشور واقعا چه میکنیم؟ اهداف ما چیست؟ ملتسازی؟ حقوق زنان؟»
با توجه به اینکه طالبان از هماکنون مانند پیروز این جنگ رفتار میکنند، بهنظر میرسد که در توافقنامه صلح شانس کسب امتیاز از این گروه برای حقوق زنان اندک است. پس از سرنگونی طالبان از قدرت بهدست نیروهای امریکایی و افغان در سال ۲۰۰۱، زندگی زنان در شهرهای افغانستان بهبود یافته است؛ زنان افغان اکنون عضو پارلمان، وزیر دولت و صاحب کسبوکار هستند. زنان جوان بهخصوص در کابل بیشتر دیده میشوند؛ آنها اکنون میتوان در رستورانها قلیان بکشند و با هم به مراکز خرید بروند. امروزه تصویر کلیشهای زن افغان با برقع که دارد در خیابانی خاکی شهری رنگورفته قدم میزند، کمتر میتواند بازتابدهنده زندگی زنان در شهرهای افغانستان باشد. نسل جوان زنان افغان شلوار جین و پیراهن بلند میپوشند، با شالهایی به رنگ روشن و روسریهای براق که بهعنوان پیوندی با اصول دینی-مذهبیشان، روی موهاشان میاندازند.
نزدیک به سه-چهارم افغانها زیر سی سال سن دارند؛ به این معنا که امروزه بیشتر زنان جوان در افغانستان وحشت زندگی تحت سلطهی طالبان را از زبان مادران خود شنیدهاند نه اینکه خودشان آن را تجربه کرده باشند. آنها همچنین از مادرکلانهای خود قصههای نوستالژیک از روزهای خوب زندگی در افغانستان قبل از حملهی شوروی در سال ۱۹۷۹ را شنیدهاند. برای زنان جوان افغان، طالبان فراموشنشدنی هستند که با حملات انتحاری و «موتربمب» بزرگشهرهای افغانستان را تهدید میکنند. آنها خوب میدانند که اگر طالبان به قدرت برگردند، چه سرنوشتی در انتظار آنهاست.
اخیرا در یک مهمانی در باغی متعلق به یک افغان طبقه متوسط ساکن کابل، زن ۲۵ سالهای را دیدم که روی تشکی با لیوان ویسکی در یک دست و سیگار باریکی در دست دیگر، نشسته بود. او خواست هویتش در این گزارش ناشناس بماند. او گفت که اگر وضعیت بد شود هم قصد فرار از کشور را ندارد: «اینروزها نقل مجلس زنان جوان این است: اگر طالبان برگردند چه کار کنیم؟ پاسخ من… واقعا فکر میکنم اگر بتوانم به یک گروه مبارز ملحق میشوم.»
این زن جوان همانند سایر همنسلهایش از فرصتی که پس از سقوط طالبان به آنها داده شد، از جمله بورسهای تحصیلی خارج از کشور، فرصتهای تحصیلی بهتر در داخل کشور و افزایش فرصتهای شغلی، استفاده کرده است. تغییر اساسی دیگری که از سقوط طالبان به بعد در افغانستان رخ داده نسلی از زنان افغان است که به زندگی مدرن رو آوردهاند هرچند از طبقه ثروتمند و نخبه افغانستان نیستند. زنان طبقه متوسط که به کمک آموزش و حمایت والدین خود پیشرفت کردهاند، حالا چهرهی افغانستان مدرن شدهاند. درحالیکه مردان جوان افغان اغلب از مهاجرت به خارج از کشور و زندگی در غرب صحبت میکنند، زنان جوان با وجود چالشهای عظیم از ماندن در کشور و کار در بخش معارف، صحت و حکومتداری که به توسعه داخلی کمک میکند، صحبت میکنند.
شهرزاد اکبر رییس جدید کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان سالها قبل بورسیهای را برای تحصیل در «کالج اسمیت» در «ماساچوست» بهدست آورد و پس از اتمام دورهی ماستریاش در «آکسفورد» به کابل بازگشت. او میگوید: «روزهایی که خشونت در یک قدمیات است و شما میبینید که افراد غیرنظامی و جوانان بسیاری جان خود را از دست میدهند… در چنین روزها باور اینکه آینده بهتر میشود، دشوار است. بعد مکث میکنی، سوگواری میکنی، غمگین میشوی… هرکاری که باید انجام دهی را انجام میدهی… و برای صلح واقعی ادامه این کار ضروری است.»
اکبر که ۳۱ سال سن دارد را در دفترش در ساختمانی مدرن در حومهی کابل ملاقات کردم. او پرشور و در عینحال باوقار، دربارهی دشواری ادارهکردن بزرگترین سازمان حقوقبشری افغانستان در سن جوانی صحبت کرد. او گفت که برای بسیاری از زنان در افغانستان خطر نزدیکتر از آنی است که مردم تصور میکنند. او گفت که صرفنظر از اینکه زنان افغان در منطق تحت کنترل طالبان زندگی میکنند یا دولت، بیشتر از آنکه خطر جنگ متوجهی آنها باشد از جانب اعضای خانوادهی خود کشته یا زخمی میشوند. اکبر گفت: «من در مورد این مسأله بهعنوان شرم ملی صحبت میکنم. وضعیت زنان در خانههایشان، عدم مصئونیت آنها در برابر خشونت و آزار و اذیت خانوادههایشان کاملا غیرقابل قبول است اما واقعیت دارد. ما بیشتر شاهد گزارشدهی هستیم؛ ما عدالت چندانی نمیبینیم. و این چیزی است که من هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنم.»
زنان در معرض تطبیق ناعادلانه و نامنصفانه نظام حقوقی مبتنی بر شریعت افغانستان نیز قرار دارند. نحوهی برخورد قضات با آنها در اغلب موارد به این بستگی دارد که در کدام نقطهی کشور زندگی میکنند. برخی از زنان به سادگی به زنا متهم شده و بدون محاکمه به جرم «جنایات اخلاقی» به زندان انداخته میشوند. روزنامهنگاران اجازه ندارند به بخش زنانه زندانها بروند و با زنان گفتوگو کنند.
در بخش سوختگی شفاخانه استقلال در کابل، چهار زن جوان گیج روی تخت نشسته بودند و به سقف خیره شده بودند. اتاق بوی چرک و گوشت فاسد میداد. تکههای پوست که بانداژ آنها را نپوشانده بود، به رنگ صورتی کمرنگ یا سیاه بهنظر میرسیدند. سوسکی روی کف اتاق و زیر تخت یکی از بیماران دیده میشد. روزی که من به شفاخانه سرزدم برق نبود. وقتی پرسیدم که چرا، پرسنل شفاخانه به من خیره شدند.
زن جوانی ساکت روی تخت فلزی کوچک نشسته و پاهایش از تخت آویزان بود. او ۲۲ سال سن داشت. وقتی پرسیدم که ازدواج کرده است یا خیر، زیرلب گفت که «نامزد شده بودم.» برش بزرگی روی گلوی او دیده میشد که بانداژ خونآلود فقط نیمی از آن را پوشانده بود. داکتر موظف در آن بخش گفت که این زن ابتدا ادعا کرده که در حادثهای در خانه مجروج شده است اما بعدا بیسروصدا اعتراف کرده که خودش را آتش زده است. (در مورد زخم روی گلوی او توضیح واضحی داده نشد.)
پرسنل شفاخانه استقلال تخمین میزنند که ۸۵ درصد قضایایی که آنها میبینند ناشی از آتشسوزی هنگام پخت و پز و برقگرفتگی اما ۱۵ درصد باقیمانده خودسوزی است. سرپرستار بخش سوختگی شفاخانه که زن تنومند با رفتار مادرانه است و لباس صورتی به تن دارد، میگوید که سی سال است در این شفاخانه کار میکند. زنان جوانی که برای درمان به این شفاخانه میآیند، گاهی اوقات به او اعتماد میکنند و توضیح میدهند که چرا تصمیم گرفتند به خودشان آسیب وارد کنند. او میگوید: «گاهی اوقات به ما نمیگویند اما در اکثر موارد [خودسوزیها] به دلیل فشارهای اقتصادی و در برخی موارد به دلیل مشکلات خانوادگی و زناشویی است.»
پس از سقوط طالبان، خشونت خانگی در افغانستان غیرقانونی اعلام شد و حقوق زنان نیز در قوانین جدید مدنظر گرفته شد. برای مثال ۶۸ کرسی از ۲۵۰ کرسی مجلس حق زنان است. با اینحال شهرزاد اکبر میگوید که اجرای قوانین برای تغییر در زندگی زنان چالش بزرگی بوده است. او مخالف توافق صلحی با طالبان است که در آن ضمانتهای واقعی برای حقوق زنان وجود نداشته باشد: «اگر ما دولتی داشته باشیم که چارچوب قانونی فعلی را به ویژه در خصوص حقوق زنان و حقوق بشر نادیده بگیرد، آن وقت زنان افغان [مجبورند] مبارزهی خود را از صفر آغاز کنند… مبارزهای که بسیاری طولانیتر خواهد بود.»
از نظر برخی از زنان افغان، راهحل این است که فرمان را کاملا بهدست گیرند و برای رسیدن به مقام عالی تلاش کنند. حسینا سید، زن تجارتپیشه افغان میگوید دلیل اینکه زنان به سطوح عالی سیاست افغانستان صعود نمیکنند فساد است. مردان قدرتمند میتوانند از طریق شبکههای حمایتی پشتوانه مالی پیدا کنند و با یکدیگر معاملات پشت پرده انجام دهند. در افغانستان هرکسی که مدت طولانیتری در سیاست بوده است، معمولا دسترسی بیشتری به پول از طریق رشوه و فساد دارد. زنان از این سیستم کنار گذاشته شدهاند و بنابراین نمیتوانند مانند مردان پشتوانه سیاسی برای خود بخرند. سید میگوید: «مردان با هم مینشینند [و] به یکدیگر رشوه میدهند. اما زنان پول ندارند [و] نمیتوانند این کار را انجام دهند.»
رهبران طالبان تاکید میکنند که آنها گروهی نیستند که در گذشته زنان را شلاق میزدند و سنگسار میکردند. آنها میگویند که طالبان دیگر مخالف تحصیل زنان نیستند. با اینحال بسیاری از افغانها معتقدند که این گروه صرفا دارد چاپلوسی جامعه جهانی را میکند. در مناطق روستایی و سنتی افغانستان، پذیرفتن آزادیهایی که زنان در شهرها از آن برخوردارند، از طالبان و مردان روستایی تغیییر فرهنگی عظیمی را میطلبد.
برای این تغییر، توافق صلح باید طالبان را مجبور به رعایت این آزادیها کند. بدون حضور زنان در میز مذاکره، چنین شرطی بعید است که وارد توافقنامه صلح شود. عفاف، مدیر خانهی امن، میگوید که زنان خواهان صلح اند اما نمیخواهند این صلح به قیمت از دستدادن دستاوردهای هفده سال گذشته باشد. او میگوید: «آرزوی من و هرکس دیگری است که دستکم برای لحظهای در کشورمان احساس آرامش کنیم. اما این آرامش را به قیمت از دستدادن تمام دستاوردهای خود، به ویژه دستاورد زنانی که سخت کار کردهاند، نمیخواهیم.»
اطلاعات روز