داعش ترکی بر منبر ـ پشت پردهی مسجدسازی کلیسا در ترکیه
۰۶ اسد ۱۳۹۹
سنتز ترک-اسلامگرایی، ایاصوفیه و مسئله خلافت
پیمان عارف
۱– جمعه سوم مرداد هزاران تن از شهروندان ترکیه راهی ایاصوفیه شدند تا در نخستین نماز جمعه در این مکان پس از ۸۶ سال شرکت کنند. رجب طیب اردوغان رییسجمهور ترکیه نیز شخصا از یکی دو روز مانده به این روز با حضور در ایاصوفیه به روند مسجدسازی آن که با مفروشسازی کف و پوشاندن نمادهای مسیحی همراه بود نظارت کرد.
در روز جمعه اما اردوغان فاتحانه در ایاصوفیه قرآن تلاوت کرد و علی ارباش رییس اداره دیانت ترکیه که از نزدیکترین متحدین سیاسی اردوغان محسوب میشود، با شمشیر به منبر رفت و خطبههای نماز جمعه را اقامه کرد.
اقدام آقای اردوغان به گمان بسیاری از ناظران اقدامی بسیار مهم در راستای جلب نظر و رای شهروندان محافظهکار ترکیه به سوی حزب عدالت و توسعه بود که در ماههای گذشته طبق نظرسنجیها با کاهش شدید محبوبیت و حتی افت آن به زیر ۳۰ درصد برای اولین بار از سال ۲۰۰۲ مواجه شده است.
کاهش رای و افت محبوبیتی که با توجه به بحران شدید اقتصادی ، کاهش روزافزون ارزش برابری لیر ترکیه در برابر ارزهای خارجی ، نرخ فزاینده تورم و بیکاری از سویی و شکلگیری و در واقع انشعاب دو حزب از درون حزب عدالت و توسعه توسط علی باباجان وزیر خارجه ، وزیر اقتصاد و معاون پیشین اردوغان در دوره نخستوزیری و احمد داوداغلو وزیرخارجه و نخستوزیر پیشین از سوی دیگر برای آقای اردوغان به شدت نگرانکننده است و تداوم اقتدار او پس از انتخابات سراسری سال ۲۰۲۳ را که کمتر از ۳ سال به آن مانده ، با مخاطره جدی مواجه میسازد.
۲– در چنین شرایطی اردوغان که از کودتای نافرجام ۱۵ جولای ۴ سال پیش تاکنون دست به ائتلاف با حزب ملیگرای افراطی «حرکت ملیگرا» زده و در سایه ائتلاف با آن توانسته رفراندوم تغییر قانون اساسی از نظام پارلمانی به ریاستی در سال ۲۰۱۷ و سپس انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۸ را با موفقیت پشت سر بگذارد بهنظر میرسد برای تداوم اقتدار خود ، راهی جز پذیرش روزافزون ایدئولوژی حزب حرکت ملیگرا و دور شدن از ارزشهای لیبرال حزب خود در زمان تاسیس آن در سال ۲۰۰۱ ندارد.
اما ایدئولوژی حزب حرکت ملیگرا چیست؟
حزب حرکت ملیگرا که توسط سرهنگ آلپارسلان تورکاش از افسران کودتای ۲۷ می ۱۹۶۰ علیه عدنان مندرس و حزب دموکرات ، پایهگذاری شد و در مرحله نخست نیز نام «حزب ملیگرایان روستایی» را بر خود داشت و سپس در درگیری خیابانی و بی ثباتیهای ناشی از کشمکشهای سوسیالیستها و ملیگرایان در نیمه دوم دهه ۱۹۷۰ که منجر به کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ شد ابتکار عمل را در دست داشت همانگونه که از نام اولیهاش پیداست با سنخی از روستاگرایی به مثابه ضدیت با شهر و تجدد شکل گرفت. در نگاه تورکش متولد نیکوزیای قبرس که در ۱۷ سالگی از قبرس تحت استعمار بریتانیا خود را به استانبول رسانده بود تا در ارتش ترکیه خدمت کند، در واقع روستا مامن و ملجائی بود برای هویت اصیل ترکِ مسلمان که در شهر و در مواجهه با گریزناپذیری تجدد غربی مسیحی دچار پیرایه شده بود.
پیرایههایی که باید با بازگشت به هویت اسلامی-ترکی عثمانی زدوده میشد.
همین سالها سالهای برآمدن نجیب فاضل شاعر مورد علاقه اردوغان نیز هست؛ نجیب فاضلی که حسرت او از فقدان خلافت و شکست خلافت در برابر تجدد کمالیستی به راستی غمانگیز است و از عمق تاثر و تحقیر جامعه محافظهکار ترک در برابر پروژه تجدد آمرانه و لائیک مصطفی کمال آتاتورک و سنت کمالیستی حکایت دارد.
بدین سان سنتز ترک-اسلام نه در سنت اخوانالمسلمین ترکیه به رهبری نجمالدین اربکان که در سنت ملیگرایی راست پوپولیست ، تجدد ستیز و روستاگرا شکل میگیرد؛ سنتی که از همان ابتدا و از زمان شکلگیری توسط تورکش از سویی نظامیگراست و یک پای در نظامیان و دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی دارد و از سوی دیگر مورد توجه لایههای مافیایی و پیراشهری جامعه ترکیه قرار دارد که علاقمند هستند زیست مافیایی خود را در قالب محافل ملیگرای افراطی چون «کانونهای آلپارن» بپوشانند و موجه سازند. امری که برای مخاطب ایرانی احتمالا تداعیکننده زیست سیاسی جاهلان حول محور زورخانه در پیش از انقلاب و زیست سیاسی انصار حزبالله و باقی جریانهای تودهوار شبهفاشیست در پس از انقلاب است.
بنابراین نخستین مراحل سنتز ترک-اسلامگرایی در سنخ دستراستی از ناسیونالیسم ترکی نزج پیدا میکند که عموما با مولفههایی چون روستاگرایی، اسلامگرایی ، حماسهگرایی و برساخت گفتار مبتنی بر حماسههای فتح عثمانی و شکستهای مسیحیان ، تجددستیزی و نهایتا تورانگرایی و ابتنا بر رویای توران بزرگ استوار است.
۳-این سنتز گرچه سنتزی راستگرایانه بود و باز اگر چه در دهه ۱۹۷۰ با جریان اصلی اسلامگرایان ترک به رهبری نجمالدین اربکان و حزب «سلامت ملی» در جبهه ملی اول و جبهه ملی دوم ترکیه توانست ائتلاف کند اما با بنیادهای گفتمان اخوانی جریان اصلی اسلامگرایان زاویه داشت و همین زاویه مانع از همکاری سیستماتیک بینشان میشد.
پس از پشت سر نهادن فضای کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ و بازگشایی احزاب از اوایل دهه ۱۹۹۰ نیز که اسلامگرایان تحت رهبری اربکان در طول دهه ۱۹۹۰ احزاب رفاه ، فضیلت و سعادت را تشکیل دادند نیز حزب حرکت ملیگرا همواره در نقطه مقابل حزب رفاه و درون ائتلافی قرار گرفت که تمام تلاشش معطوف به ممانعت از مشارکت حزب رفاه در تشکیل دولت و ورود به عرصه قدرت بود.
حتی حزب حرکت ملیگرا از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ در دولت ائتلافی همراه با بولنت اجویت و حزب «چپ دموکراتیک» و حزب «مام میهن» به رهبری مسعود ییلماز قرار گرفت که هدف عمده آن حذف و به حاشیه راندن حزب اسلامگرای فضیلت از عرصه قدرت بود. حزبی که پس از تعطیلی حزب رفاه شکل گرفته بود!
۴-با تاسیس حزب عدالت و توسعه توسط رجب طیب اردوغان و کسانی چون عبدالله گل و بولنت آرینچ در سال ۲۰۰۱ نیز گرچه حزب اسلامگرای جدید با پذیرش ارزشهای لیبرال در آغاز راه به نحوی ملموس از اسلامگرایی سنتی مدل نجمالدین اربکان فاصله گرفت و حتی مورد خشم و تکفیر اربکان نیز واقع شد اما تا سال ۲۰۱۵ رابطه حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملیگرا رابطهای شکرآب بود. بویژه تلاش عدالت و توسعه برای جذب پایگاه رای منفعل کردها که پیشتر تمایل چندانی برای مشارکت سیاسی در عرصه انتخابات ترکیه از خود نشان نمیدادند ؛ همواره مورد خشم حزب حرکت ملیگرا و رهبر جدید آن «دولت باغچهلی» قرار داشت؛ خشمی که در سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۵ در جریان آنچه که توسط اردوغان «فرآیند حل مسئله کرد» نامیده میشد و به دیدارهای مکرر با رهبران سیاسی کرد ، اجازه دیدار رهبران کرد با عبدالله اوجالان در زندان جزیره امرالی و حتی اجازه فعالیت سیاسی حزب کارگران کردستان پکک در شهرهای کردنشین ترکیه انجامید به اوج خود رسید.
دیدار مسعود بارزانی از ترکیه و حضور اردوغان همراه با او و پرچم اقلیم کردستان در دیاربکر در نوامبر سال ۲۰۱۳ نیز انتقادات تند دولت باغچهلی را در پی داشت.
زاویه حرکت ملیگرا با عدالت و توسعه در سال ۲۰۱۴ آنچنان بود که در اولین انتخابات ریاست جمهوری با رای مستقیم مردم در آگوست ۲۰۱۴ (پیشتر رییسجمهور توسط مجلس ترکیه انتخاب میشد) حزب حرکت ملیگرا در بلوک مخالف در کنار حزب جمهوریخواه خلق -حزب اصلی چپ میانه ترکیه- قرار گرفت تا اکملالدین احساناغلو را در مقابل اردوغان به صحنه آورد.
در انتخابات ۷ ژوئن ۲۰۱۵ مجلس نیز که ورود بازیگر جدیدی چون حزب دموکراتیک خلقها به عنوان نماینده اصلی کردها و رد شدن این حزب از سد کسب حداقل ۱۰ درصد آراء برای ورود به پارلمان ، حزب عدالت و توسعه را از کسب اکثریت برای تشکیل کابینه انداخت و این حزب را در موقعیتی قرار داد که برای تشکیل دولت مجبور به ائتلاف با یکی از احزاب اپوزیسیون بود، احمد داوداغلو که با ریاستجمهوری اردوغان رهبری عدالت و توسعه را به دست گرفته بود علیرغم تمامی انتظارها برای ائتلاف با حرکت ملیگرا برای تشکیل دولت از این کار سر باز زد و ترجیح داد از حضور اردوغان در کاخ ریاستجمهوری و امکان تجدید انتخابات بهره گیرد و خود را در معرض ریسک عدم ائتلاف و عدم امکان تشکیل دولت و نهایتا انتخابات زودهنگام در اول نوامبر ۲۰۱۵ قرار دهد.
این در حالی بود که از پایان جولای ۲۰۱۵ با حمله در سوروچ علیه کادرهای جوان حزب دموکراتیک خلقها که منجر به کشته شدن دهها دانشجو شد و اعلام جنگ اردوغان به پکک و تعلیق «فرآیند صلح با کردها» ، مراتب استقبال و همراهی حزب حرکت ملیگرا را نیز در پی داشت و همگرایی حرکت ملیگرا با عدالت و توسعه از همان زمان شروع شد.
جنگ پاییز ۲۰۱۵ و زمستان ۲۰۱۶ با پکک و شیفت اردوغان به سوی ناسیونالیسم محافظهکار و اسلامگرایانه ترک حزب حرکت ملیگرا را کاملا در کنار عدالت و توسعه قرار داد بویژه آنکه بهار ۲۰۱۶ اردوغان با استفاده از نفوذ خود در دستگاه قضایی به باغچهلی کمک کرد تا مخالفان داخلی خود در درون حزب به رهبری مرال آکشنر را سرکوب و اخراج کند.
مخالفان داخلی که اتفاقا اکثریت را در درون حزب حرکت ملیگرا نیز در اختیار داشتند و تنها مسئله این بود که تسلط آنان بر حزب مانع از نزدیکی حزب حرکت ملیگرا با اردوغان میشد!
پس از کنار گذاشتن احمد داوداغلو که رابطه خوبی با حزب حرکت ملیگرا نداشت در می ۲۰۱۶ توسط اردوغان ، روند نزدیکی این دو شتاب گرفت و پس از کودتای نافرجام به ائتلافی تمامعیار تبدیل شد. ائتلافی که در جریان رفراندوم ۱۶ آوریل ۲۰۱۷ قانون اساسی نام بلوک آری و از زمان انتخابات ۲ سال پیش ریاستجمهوری نام رسمی ائتلاف جمهور بر خود گرفته است.
۵– ناسیونالیسم ترک بر خلاف ناسیونالیسم ایرانی که بهلحاظ دینی و تمدنی راه گریزی به سوی ایران پیش از اسلام دارد و دین زرتشت را به عنوان آلترناتیو دینی خود بجای اسلام میتواند به مولفه هویتی خویش بدل سازد، فاقد چنین امکان آلترناتیوی است. در واقع آنچه که به عنوان تمدن و هویت ترکی خوانده میشود و میتواند مورد ارجاعات ملیگرایانه قرار گیرد با مسلمان شدن قبایل اوغوز توسط شیخ احمد یسَوی شروع میشود و با دولتهای غزنوی و بویژه سلجوقی و سپس عثمانی اوج میگیرد
. به عبارت دیگر بر خلاف ایرانیان ، ترکان از چیزی بنام «ترکان پیش از اسلام» محرومند و ملیگرایان ترک دو راه بیشتر فراروی خود ندارند یا همانند کمالیستها باید اساسا از هرگونه رویکرد دینی بپرهیزند و یا اینکه اگر بخواهند رویکرد دینی داشته باشند چارهای جز اسلامگرایی و بازگشت به مولفههای گفتمانی ترک-اسلامگرا نخواهند داشت.
مولفههای این سنتز گفتمانی نیز هر چه باشد راهی ندارد جز آنکه با یک غیریتسازی شروع شود: غیریتسازی نسبت به مسیحیان که در این گفتار به کفار تعبیر میشوند و جنگهای پر افتخار با مسیحیان به غزوه و فرمانروایان به غازی.
چنین است که عناوینی چون عثمان غازی و اورهان غازی شکل میگیرد.
اما مولفه دیگر این گفتمان در تداوم غزوه و جنگ ، مولفه فتح است. فتحی که نقطه اوج آن فتح استانبول است و تبدیل غازی به فاتح!
حال در چنین زمینهای باید ایا صوفیه و ارزش نمادین آن برای گفتمان ترک-اسلامگرا را فهمید. کلیسای «خرد مقدس» کنستانتینوپولوس یا قستنطنیه نماد تمدن رومی این شهر است و به همان اندازه نماد فتح توسط ترکان مسلمان!
بدین سان بازگشایی آن به عنوان مسجد میتواند دلالتی تمامعیار بر عظمت ترکان مسلمان داشته باشد و این دقیقا همان چیزی است که بلوک ملیگرایان اسلامگرای ترکیه در این روزها به آن نیاز دارد؛ بلوکی که شمشیرش به سوی کفار است و تلاوت قرآن اش متوجه تودههای مسلمان! شمشیری که البته تجربه تاریخی نشان داده به راحتی میتواند از کفار به سوی «رافضیان» تغییر هدف دهد و ایرانیان را برای تداوم حیات سیاسی خویش ناچار از ائتلاف با غربیها کند.