
دست بالای شبکهی جاسوسی القاعده بر سرویس استخباراتی سیا
۲۳ قوس ۱۳۹۸
ولی در نهایت موافقت کرد که راهی ولایت خوست شود. قرار شد تیمی از متخصصان القاعده در سازمان سیا به همراه کاپیتان شریف این کار را انجام دهند، سپس بلوی را به پاکستان بازگردانند و در نهایت ظواهری را هدف قرار دهند. اما فاجعهای در انتظار آنها بود. روز موعود فرا رسید و انفجار ناشی از جلیقه انتحاری بلوی، جان هشت تن بهشمول کاپیتان شریف را گرفت.
در ۳۰ دسامبر سال ۲۰۰۹ القاعده به بزرگترین موفقیت خود در برابر سازمان «سیا» دست یافت. یک جاسوس سهجانبه خودش را در «پایگاه عملیاتی چپمن» که یک پایگاه نظامی نیروهای امریکایی در ولایت خوست است، منفجر کرد و جان هفت افسر سیا و یک افسر اردنی را گرفت. این دومین بار بود که سازمان سیا از نظر تلفات بدترین روزش را تجربه میکرد. اولین مورد آن حمله به سفارت ایالات متحده در بیروت در سال ۱۹۸۳ بود. کار خوست هنوز ناتمام مانده است.
شخص بمبگذار یک فلسطینی بود که خانوادهاش در جنگ اعراب و اسراییل در ۱۹۴۸ مهاجر شده بودند و با ترک «بئرشبع» سرانجام در کویت مستقر شده بودند. در سال ۱۹۹۱، این خانواده بار دیگر مهاجر شدند؛ زیرا حکومت کویت پس از آنکه ائتلاف به رهبری امریکا این کشور را از چنگ عراقیهای آزاد کرد، مردم فلسطینی را از این کشور بیرون راند. «همام خليل محمد أبو ملال البلوي» در اردن بزرگ شد، از دانشگاهی در استانبول مدرک پزشکی گرفت و در همان جا با یک زن ترکی ازدواج کرد. او پس از بازگشت به اردن، در اردوگاه پناهندگان «مارکه» مشغول ارائه خدمات پزشکی به فقرا شد.
در پشت صحنه، «بلوی» هویت دیگری داشت. او مبلّغ سازمان القاعده بود و با استفاده از نام مستعار «ابودجانه الخراسانی» اخبار و تحلیلهای جهادی را در انترنت نشر میکرد. بنابر گزارشها، جامعه استخباراتی امریکا به سرویس استخباراتی اردن اطلاع داده بود که بلوی همان خراسانی است. امریکاییها فکر میکردند که خراسانی یک مبلّغ استثنایی و بااستعداد است که برای فرد شماره دو القاعده، که او نیز پزشک است، تبلیغ میکند: ایمنالظواهری.
در جنوری ۲۰۰۹، استخبارات اردن بلوی را دستگیر کرد. رییس تیم بازداشتکننده شخصی به نام «کاپیتان شریف علی بن زید آل عون»، پسر کاکای ملک عبدالله بود. کاپیتان شریف تحصیلکرده «بوستون» ایالات متحده بود و بهعنوان کارآموز برای سناتور وقت امریکا، آقای «جان کری»، کار کرده بود. او در ۲۰۰۹ در ۳۴ سالگی، ۱۰ سال بود که عضو ریاست عمومی استخبارات اردن بود. کاپیتان شریف انگلیسی را با لهجه بریتانیایی صحبت میکرد در بین همتایان امریکاییاش شناختهشده و مورد احترام بود.
«دایره مخابرات عمومی اردن» میخواست برای نفوذ به سازمان القاعده، بلوی را به یک جاسوس دوجانبه تبدیل کند و کاپیتان شریف افسر مافوق وی باشد. هدف نهایی داشتن یک نفوذی درون رهبری القاعده در پاکستان بود. رییس جمهور اوباما در اپریل ۲۰۰۹ شکستدادن القاعده را هدف سیاست خود در قبال افغانستان و پاکستان قرار داد و استخبارات اردن مصمم به کمک به ایالات متحده بود. مسیر رسیدن به رهبر ارشد تروریستها (ظواهری و اسامه بن لادن) دشوار بود و سازمان سیا به دنبال کمک.
بلوی دایره مخابرات عمومی اردن را متقاعد کرد که او مأموری است که آنها به دنبالش میگردند. اندکی بعد بلوی به پاکستان اعزام شد. ما از تمامی جزئیات آگاهی نداریم، اما متخصصان دایره مخابرات عمومی اردن که یکی از بهترین سازمانهای اطلاعاتی جهان است، متقاعد شدند که بلوی واقعا از یک مبلغ القاعده به یک جاسوس سازمان استخباراتی اردن تبدیل شده است. علاوه براین، بلوی نهتنها برای سازمان استخباراتی اردن و سیا، بلکه برای هر سازمان استخباراتی دیگری، بهترین وسیله برای اجرای عدالت در مورد ظواهری و احتمالا بن لادن بود. پس از مستقرشدن در پاکستان، بلوی گزارش داد که دارد با استفاده از شهرت خود بهعنوان ابودجانه خراسانی، به هستهی طالبان و القاعده در پاکستان نفوذ میکند. جامعه اطلاعاتی اردن و ایالات متحده به طور فزایندهای وسوسه شدند که باور کنند بلوی واقعا یک جاسوس دوجانبه قابلاعتماد است. تعداد انگشتشماری از ماموران دایره مخابرات عمومی به بلوی شک داشتند، اما کاپیتان شریف مأموریت زیردستش را متوقف نکرد.
اما در حقیقت این ظواهری بود که از بلوی بهعنوان یک جاسوس سهجانبه استفاده میکرد. ظواهری از اطلاعات خردوریزه و کلیپهای ویدیویی استفاده میکرد تا به جهان بیرون نشان دهد که بلوی در تیم جهادیها است. در خزان سال ۲۰۰۹ قسمت مهم این سریال آغاز شد. بلوی بهطور مخفیانه به کاپیتان شریف اطلاع داد که او مستقیما با ظواهری که به مراقبت پزشکی نیاز دارد، ملاقات کرده است. کاپیتان شریف این اطلاعات را با امریکاییها شریک کرد. بلوی گزارش مفصلی از سوابق پزشکی ظواهری را به کاپیتان شریف فرستاد که با آنچه امریکاییها طی سالهای متمادی جمعآوری کرده بودند، مطابقت داشت. سرانجام طعمه در محلی که باید قرار میگرفت، قرار گرفت.
هم مقامات واشنگتن و هم مقامات عمان مشتاق بودند تا در یک مکان امن از بلوی مستقیما اطلاعات کسب کنند. پایگاه عملیاتی چپمن، واقع در نزدیکی مرز افغانستان-پاکستان، برای انجام این کار منطقی بهنظر میرسید. بلوی وانمود کرد که ملاقات در پایگاه چپمن برای وی دشوار است و ترجیح میدهد این گفتوگو در پاکستان انجام شود. ولی در نهایت موافقت کرد که راهی ولایت خوست شود. قرار شد تیمی از متخصصان القاعده در سازمان سیا به همراه کاپیتان شریف این کار را انجام دهند، سپس بلوی را به پاکستان بازگردانند و در نهایت ظواهری را هدف قرار دهند. اما فاجعهای در انتظار آنها بود. روز موعود فرا رسید و انفجار ناشی از جلیقه انتحاری بلوی، جان هشت تن بهشمول کاپیتان شریف را گرفت.
پادشاه و ملکهی اردن در مراسم خاکسپاری کاپیتان شریف شرکت کردند اما رسانههای اردنی تا سالها پس از مرگ وی میگفتند که او در یک «مأموریت بشردوستانه» با نیروهای ارتش اردن در افغانستان، کشته شده است. از افسران سازمان سیا که در آن انفجار کشته شده بودند نیز در مقر این سازمان گرامیداشت به عمل آمد. جوبی واریک، روزنامهنگار واشنگتنپُست داستان آنها را به صورت فوقالعاده در کتاب خود تحت عنوان «جاسوس سهجانبه» بیان کرده است.
ده سال گذشته و ظواهری همچنان آزاد است. او حرفهی مرگبارش را بهعنوان بخشی از نقشهی ترور انور سادات در ۱۹۸۱ آغاز کرد. ظواهری احتمالا تنها طراح حملات ۱۱ سپتامبر است که هنوز از میدان به در نشده است. او امیر ایدیولوژیک جهاد جهانی است. او در اختلافات خود با ابوبکر البغدادی بر سر دوام خلافت اسلامی پیروز شد و خود بیشتر از البغدادی دوام آورده است. در ماه سپتامبر سال جاری او با ارائه پیام سالانه القاعده وعده داد که بهخاطر انتقال سفارت امریکا به «اورشلیم» به دستور رییسجمهور ترمپ، جهان غرب منتظر وحشت بیشتری از جانب این سازمان باشد.
دولت ترمپ اعلام کرده است که مذاکرات با طالبان از سر گرفته شده است. گفته میشود که در مذاکرات گذشته ایالات متحده و طالبان، این گروه وعده داده است تا سرانجام از اتحاد سه دههای خود با القاعده خارج شود. برای اثبات این امر، اکنون بر طالبان و حامیان پاکستانی آنها است تا در راستای کشاندن ظواهری به میز عدالت کمک ملموس کنند.
اطلاعات روز