معمار جنگ اکراین کیست پوتین یا دوگین؟
۱۴ حمل ۱۴۰۱
مغز متفکر پشت پرده حمله به اوکراین کیست؟
هرکس گمان می کند ولادیمیر پوتین بطور ناگهانی تصمیم به دخالت در اوکراین گرفته است
اشتباه فکر می کند. در این رابطه کافی است به مهمترین اندیشمند معاصر روس یعنی الکساندر دوگین اشاره کنیم؛ کسی که غرب از او به عنوان مغز متفکر پوتین یاد می کند.
منبع: مرکز مطالعات سیاسی و استراتژی الجزائریه / ترجمه: دیپلماسی ایرانی
دوگین در کتابش با عنوان: «مبانی ژئوپولیتیک» که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و بیش از ۷۷۰ صفحه دارد بطور مفصل به مسأله اوکراین پرداخته و روند این موضوع را مشخص کرده است.
دوگین در کتاب پیش گفته از صفحه ۴۰۰ وارد موضوع اوکراین شده و بطور مشخص در فصل هفتم کتاب خود به موضوع تعیین راهبرد روسیه در ایجاد امپراتوری اوراسیا پرداخته است. دوگین از صفحه ۴۰۰ تا صفحه ۴۴۵ به موضوع اوکراین پرداخته است. توجه کنید که دوگین این مطالب را در سال ۱۹۹۹ در کتابش ارائه کرده است. اهم محورهای مطرح شده چنین است:
۱- گرایش اوکراین به استقلال، سبب برانگیخته شدن جنگ مسلحانه با روسیه خواهد شد.
۲- تسلط ناتو بر بسفر و داردانل منجر به تسلط ناتو بر دریای سیاه خواهد شد و در این صورت امکان دسترسی روسیه به آب های گرم فراهم نخواهد شد.
۳- تلاش اوکراین در پیوستن به ناتو یک انحراف کامل و رفتاری غیر عادی است که از راه های غیر مسئولانه دنبال میشود.
۴- گرایش اوکراین به استقلال، تهدیدی خطرناک علیه طرح اوراسیا گرایی به مثابه هدف اصلی راهبرد کشور روسیه است.
۵- روسیه باید بر سواحل شمالی دریای سیاه از اوکراین تا آبخازیا تسلط مطلق داشته باشد.
۶- لزوم دور ساختن کامل نفوذ غرب از این منطقه.
دوگین دوباره در صفحات ۴۳۸-۴۳۲ به موضوع اوکراین بازگشته و چنین می گوید:
الف- واقعیت ژئوپولیتیکی و نژادی در اوکراین به این کشور اجازه نمیدهد که بی طرف بماند و رهیافت نه شرقی نه غربی را دنبال کند.
ب- ادامه حیات اوکراین با مرزهای فعلی این کشور با نظرداشت گرایش های موجود در حاکمیت این کشور، بمثابه ضربه سخت علیه امنیت ژئوپولیتیکی روسیه و مانند نفوذ به داخل سرزمین روسیه است.
ج- لازم است اوکراین بصورت زیر تقسیم شود:
۱- اوکراین شرقی (از شرق رودخانه دنیپر تا دریای آزوف) و تسلط قومیت روس و ارتدوکس بر این قلمرو.
۲- شبه جزیره کریمه: منطقهای متنوع از نظر نژادی است و برخی گروه های مرتبط با دشمنان ژئوپولیتیک روسیه در این ناحیه ساکن هستند، مثل تاتارها، لذا باید ضمن تسلط بر شبه جزیره کریمه آن را تابع روسیه کنیم.
۳- مرکز اوکراین از چیرنیهوف تا اودِسا که منطقه ای نزدیک تر به اوکراین شرقی است، بدون هیچ قید و شرطی باید داخل نظام ژئوپولیتیک روسیه قرار گیرد.
۴- غرب اوکراین که بیشترین دشمنی علیه روسیه دارد و باید وابستگی اش به ناتو زدوده شده و در آنجا تشکیلات دفاعی قاره اوراسیا برپا شود؛ تشکیلاتی که در آن همزمان روسیه به عنوان قلب اوراسیا با آلمان به عنوان قلب اروپا (در بلند مدت و بمنظور تکمیل روند جدایی راهبردی میان اروپا و آمریکا) همکاری کنند. چون وجود اوکراین مستقل بمثابه اعلام جنگ ژئوپولیتیک علیه روسیه است.
۵- روسیه برای پیشگیری از ضربه ناتو به اقدامات فوری در اوکراین ناچار است.
سندی که پوتین سال ۲۰۱۵ امضاء کرد (در ادامه سندی که پیرامون همین نگرش ها در سال ۲۰۰۹ امضا کرده بود) در جهت تعیین راهبرد روسیه و بازنگری در سیاستهایی بود که از سال ۲۰۰۲ اعلام شده و این سیاست در ذات خودش اشاره به همان چیزهایی داشت که دوگین پیرامون اوکراین عرضه کرده بود. در این سند که شماره آن مشخص است به ایجاد راهبرد مبتنی بر عدم پیشروی ناتو در مرزهای همسایگی نزدیک روسیه و مخصوصاً در غرب اوکراین تأکید شده است. این سند که در ۴۰ صفحه تنظیم شده در آن به نقش آمریکا در کودتای سال ۲۰۱۴ اوکراین همچنین به انتشار شبکه آزمایشگاههای بیولوژیک در اوکراین و استقرار سامانه های دفاع موشکی در نزدیکی روسیه و مخصوصاً اوکراین اشاره شده است. تمامی این موارد به معنی انفجار بحرانی است که برنامه ریزی نظری آن از ۲۳ سال پیش شروع و تا زمان حاضر تکمیل شده است و طرح های اجرایی آن از هفت سال پیش تهیه شده و اکنون زمان به صدا در آوردن زنگ های خطر فرا رسیده بود.
این بحرانی دامنه دار از گذشته و دارای مراحل متفاوتی است. تاکنون دوره ای برای کامل شدن مراحل بحران طی شده و اکنون زمان رویارویی نظامی فرا رسیده است و پس از آن، دوره تسکین آلام پس از آتشبس فرا خواهد رسید. دوره ای از تحریم های اقتصادی و سپس دوره رفع آثار تحریم ها برای بازگشت به وضعیت طبیعی یا شبه طبیعی در راه خواهد بود.