ناگفتههای محرمانه از توافق امریکا با طالبان ـ خلیلزاد لاپوشانی میکند ؟
۲۷ دلو ۱۳۹۸
اگر خشونت از سر گرفته شود و غنی از سد اپوزیسیون افغانستان که انتخابات ماه سپتامبر این کشور را (انتخاباتی که تقریبا پنج سال ریاستجمهوری دیگر به غنی داده است) به چالش کشیدهاند، عبور کند، دولتش مذاکرات بینالافغانی را ترک و با جناحهای فردی طالبان ارتباط برقرار خواهد کرد و برای تقسیم و تسخیر قبایل اغلب درگیر تشکیلدهنده این گروه، پیشنهادات یکطرفه خواهد کرد.
منبع: تایم ـ نویسنده :کیمبرلی دوزیر
بهترین امید برای پایاندادن به جنگ ۱۸ ساله در افغانستان ممکن است در اتاق کنفرانس مجلل کلوب دیپلماتیک دوحه در قطر قرار داشته باشد. اما احتمالا فقط یک نفر است که میداند آیا توافقنامه صلح روی کاغذ به آرامش و صلح واقعی، هزار مایل دورتر در افغانستانِ رنجدیده منجر خواهد شد یا خیر. و او کسی نیست جز زلمی خلیلزاد.
بیش از یک سال میشود که خلیلزاد برای پایاندادن به جنگ امریکا با طالبان، از همین کلوب و هتلهای پنجستارهی مجاور آن بهعنوان نوعی دفتر مرکزی موقت خود استفاده کرده است. اکنون خلیلزاد مطمئن است که در آستانهی امضای توافقنامهی صلحِ «سختدستیافتنی» بین واشنگتن و طالبان قرار دارد؛ گروه شبهنظامی که هنگامی القاعده طرح حملات یازدهم سپتامبر را میریخت، به رهبران و اعضای آن در خاک افغانستان پناه داده بود. مقامات افغان و غربی میگویند که خلیلزاد در واقع چنان مطمئن است که تیمش از هماکنون به دنبال جای مناسبی برای برگزاری مراسم امضای توافقنامه میگردند.
اگر خلیلزاد موفق شود، با توجه به انتخابات ریاستجمهوری پیشروی امریکا پیروزی اساسی را برای رییس خود، رییسجمهور دونالد ترمپ رقم خواهد زد. ترمپ به امریکاییها وعده داده بود که به دخالت ایالات متحده در «جنگهای بیپایان» پایان میدهد. اگر خلیلزاد شکست بخورد، ایالات متحده در طولانیترین جنگ تاریخ امریکا همچنان درگیر باقی خواهد ماند. جنگی که جان بیش از سههزار و ۵۰۰ سرباز امریکایی و ناتو را گرفته، ۹۰۰ میلیارد دالر هزینه روی دست مالیهدهندگان امریکایی نهاده و هزاران افغان کشته و میلیونها افغان آواره برجای گذاشته است.
موفقیت یا شکست فرستاده ویژهی ایالات متحده به جزئیات پیچیدهای وابسته است که خلیلزاد، طی ماهها سفر بین دوحه، کابل و واشنگتن، نوشیدن فنجانهای بیپایان چای و چاپلوسی، چربزبانی و سخنرانی برای بازیگران ارشد طرفین این جنگ، بر سر آن با طالبان به توافق رسیده است.
معاملهی خلیلزاد با طالبان در اصل خود این است: طالبان حملات خشونتبار خود بر نیروهای امریکایی و افغان را کاهش دهند و ایالات متحده بیشتر نیروهای خود را از افغانستان خارج خواهد کرد.
طالبان با «کاهش خشونت» هفتروزه موافقت کردهاند تا نشان دهند که این گروه جدی است. اما آنچه مهم است این است که رهبران این گروه موافقت خود را با خواست ایالات متحده مبنی بر نگهداشتن نیروهای مبارزه با تروریسم امریکا در افغانستان، علنا اعلام نخواهند کرد. برای عبور از این مانع، خلیلزاد راه چارهای نهچندان اساسی سنجیده است. به گفتهی سه نفر آشنا با جزئیات پیشنویس فعلی، توافقنامهی خلیلزاد و طالبان حاوی ضمیمههای محرمانه است. ضمیمهی اول توافقنامه مبنی بر ادامهی حضور نیروهای ضد تروریسم ایالات متحده در افغانستان است. ضمیمهی دوم توافق طالبان مبنی بر محکومکردن تروریسم و افراطگرایی خشونتبار و قطع رابطه با چنین گروههایی است. ضمیمهی سوم به گفتهی دو تن از این منابع، حاوی میکانیزمی برای نظارت بر این است که آیا تمام طرفین وضعیت نیمهآتشبس را درحالیکه مذاکرات بین طرفین افغان درگیر جنگ ادامه مییابد، رعایت میکنند یا خیر. و سرانجام ضمیمهی آخر به چگونگی عملیات سازمان سیا در مناطق تحت کنترل طالبان در آینده میپردازد.
یکی از این سه منبع آشنا با جزئیات مذاکرات، به شرط پنهانماندن هویتش جزئیات ضمیمههای محرمانهی توافقنامه ایاالات متحده و طالبان را بهشکل مکتوب به دسترس تایم قرار داده است. درحالیکه رقم کنونی نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان ۱۳ هزار سرباز است، یک قانونگذار امریکایی و دو مقام افغان تأیید میکنند که حضور قوای هشتهزار و ۶۰۰ نفری مبارزه با تروریسم ایالات متحده بخشی از توافق خلیلزاد با طالبان است. وزارت خارجه ایالات متحده و دفتر خلیلزاد از اظهار نظر در این زمینه خودداری کردهاند. سازمان سیا نیز حاضر به ارائه نظر در این خصوص نشده است. یک مقام طالبان روز پنجشنبه هفتهی گذشته تأکید کرد که توافق این گروه با ایالات متحده، مستلزم خروج کامل نیروهای امریکایی است و مسألهی ضمیمههای محرمانه، شایعهای بیش نیست.
مقامات امریکایی و افغان میگویند که اگر اوضاع خوب پیش برود و طرفین به تعهداتشان عمل کنند، توافقنامه صلح ایالات متحده و طالبان تا آخر ماه جاری به امضا میرسد. اما دو هفته زمانی طولانی است و هر اتفاقی امکان دارد بیفتد. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده هنوز با رییسجمهور اشرف غنی که هرگز طرفدار طرح خلیلزاد نبوده، دیدار نکرده است. از طرف دیگر، جنگجویان طالبان اگر بفهمند که رهبرانشان مخفیانه توافق کردهاند که تعدادی از نیروهای امریکایی در افغانستان بماند، ممکن است حملهی ویرانگر جدیدی را راهاندازی کنند. یا ترمپ ممکن است دست به تویت شود و دستآوردهای فرستادهاش را مانند گذشته، با تویت مضر دیگری هیچ کند.
برای افغانستان، کشوری که یک نسل کامل آن در جریان این جنگ به دنیا آمده و حالا جوان شدهاند، وضعیت بیش از حد پرمخاطره است. برای خلیلزاد یا «زل»، توافق با طالبان، مأموریت و معامله عمرش است. خلیلزاد با به امضا رساندن این توافقنامه، حتا اگر پس از آن صلح دوام نیاورد، میتواند بگوید که سهمش را ادا کرده است. او با به امضا رساندن توافقنامهای که زمانی ناممکن تصور میشد، میتواند جایگاهش را بهعنوان «معاملهساز» تقویت کند.
زل قبل از این نیز به توافق با طالبان نزدیک شده بود. در سپتامبر سال گذشته، توافق ایالات متحده و طالبان به نظر حتمی و قریبالوقوع میرسید، اما بمبگذاری طالبان در شهر کابل که جان چندین نفر از جمله یک سرباز امریکایی را گرفت، باعث شد که ترمپ در ۷ سپتامبر با چند پیام تویتری ناگهانی، مذاکرات صلح را متوقف کند و تلاش خلیلزاد را چندین ماه عقب اندازد. با اینحال، گفتوگوهای ایالات متحده و طالبان در ماه دسامبر از سر گرفته شد و هفتهی گذشته مقامات گفتند که توافق بار دیگر آمادهی امضاشدن است؛ البته اگر طالبان بتواند اعضای خود را از حمله به نیروهای امریکایی و افغان برای هفت روز کامل باز دارد.
این «اگر» اگر بزرگی است. طالبان در گذشته در کنترل جناحهای خود با مشکل مواجه بوده است. برخی از این جناحها ممکن است از توافقی که نتوانسته خروج کامل نیروهای امریکایی را تضمین کند، ناراحت شوند. روز شنبه هفتهی گذشته دو سرباز امریکایی در نتیجه تیراندازی یک مهاجم ملبس با یونیفورم ارتش افغانستان و مجهز به مسلسل، کشته شدند و به این ترتیب تعداد پرسونل امریکایی کشته شده در سال ۲۰۲۰ به شش نفر رسید. طالبان مسئولیت این حمله را برعهده نگرفتند.
همچنین ضمیمههای محرمانه میتواند موثریت توافق صلح ایالات متحده و طالبان را در برقراری یک صلح پایدار در افغانستان با چالش مواجه کند. اعضای ردهپایین طالبان توقع دارند که نیروهای امریکایی رختشان را از افغانستان جمع و کاملا این کشور را ترک کنند، اما تا پایان سال آشکار خواهد شد که رقم نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان به صفر نمیرسد. یکی از منابع آشنا با جزئیات پیشنویس توافقنامه به شرط پنهانماندن هویتش بهدلیل حساسیت موضوع، میگوید: «اگر [رهبری] طالبان جزئیات این توافقنامه را آشکار کنند، [این گروه] فرو میپاشد و محو میشود. بنابراین آنها [جزئیات توافقنامه] را مخفی نگه میدارند.»
توافق نهچندان اساسی ایالات متحده و طالبان از جهات متعددی محصول تلاشهای خلیلزاد دانسته میشود. این مرد ۶۹ ساله که شبیه بازیگران هالیوودی است به آرامی رو به پیری میروند، کتوشلوارهای تیرهی سفارشی میپوشد و موهایش را مرتب نگه میدارد. خلیلزاد متولد افغانستان و تحصیلکردهی امریکا و پس از یازدهم سپتامبر از نخستین سفیران ایالات متحده در افغانستان بوده است.
متحدان خلیلزاد میگویند که او یک مذاکرهکنندهی زیرک و ماهر است که در کارش ترکیب نادری از تجربه منطقهای، جاهطلبی، کاریزما و بیاعتمادی سالم و احتمالا مقداری غرور زخمخورده را -بهدلیل اینکه دههها دیپلماسیاش نتوانسته رفاه یا ثبات را به زادگاهش برگرداند- به کار میبندد.
با اینحال، منتقدین خلیلزاد در واشنگتن نگرانند که او هرکاری میکند تا بتواند این توافق را برای ترمپ به امضا برساند، چه این توافق دوام داشته باشد یا خیر. خلیلزاد در کابل نیز به همان اندازه بحثبرانگیز است. برخی او را بهعنوان یک رقیب سیاسی بالقوه میدانند که رویای نامزدی برای ریاستجمهوری افغانستان را در سر میپروراند. خلیلزاد مسلمان سنیمذهب و از قوم پشتون است که بسیاری از اعضای طالبان نیز به آن تعلق دارند. از اینرو نیز بسیاری از افغانها غیرپشتون به او اعتماد ندارند.
آیا خلیلزاد میتواند در مأموریت خود موفق شود؟
خلیلزاد در سال ۱۹۵۱ در خانوادهی متوسط در شهر مزارشریف در شمال افغانستان به دنیا آمد. در آنزمان مزارشریف مرکز سیاسی و تجاری «ترکستان افغانستان» بود. مزارشریف به نسبت هممرزبودنش با آسیای میانه با این نام شناخته میشد. پدر خلیلزاد کارمند رده متوسط دولت بود. مادرش که در سنین جوانی ازدواج کرده بود، ۱۳ فرزند به دنیا آورد. از سیزده فرزند تنها هفت فرزند این خانواده بهشمول زلمی زنده ماندند. زلمی اولینبار طعم زندگی را در خارج از افغانستان بهعنوان دانشآموز بورسیه دوره لیسه در کالیفرنیا چشید. او در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «فرستاده» مینویسد که در کالیفرنیا، برای بهترکردن انگلیسی خود در مقابل آینه زبان تمرین میکرد. هنگامی که خلیلزاد برای کسب مدرک دکترای خود در دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۹ مشغول تحصیل بود، پایش به حلقات نئوکونها کشیده شد و از آن زمان تا کنون در سمتهای ارشد دولت «رونالد ریگان»، «جورچ اچ دبلیو بوش» و «جورج دبلیو بوش» ایفای وظیفه کرده است.
پس از حمله یازدهم سپتامبر توسط القاعده به خاک امریکا، به تعقیب آن حملهی ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی رژیم طالبان (میزبان القاعده در افغانستان)، خلیلزاد در انتخاب حامد کرزی بهعنوان رهبر بعدی افغانستان نقش کلیدی ایفا کرد. به گفتهی یک مقام غربی و یک مقام سابق افغانستان که در کنفرانس بینالمللی «بُن» در سال ۲۰۰۱ شرکت کرده بودند، هیأت افغان ابتدا یک مقام شناختهشدهی دوره حکومت پادشاهی افغانستان را برای رهبری این کشور انتخاب کرده بودند. (دوره پادشاهی افغانستان از نظر بسیاری بهعنوان عصر طلایی برابری بین پشتون، تاجیک و سایر اقوام این کشور دیده میشد.) پس از ۴۸ ساعت چانهزنی، خلیلزاد هیأت افغان را متقاعد کرد که رهبر بعدی افغانستان باید از قوم پشتون، بزرگترین گروه قومی افغانستان، و مشخصا کرزی باشد. یکی از مقامات غربی که از مقام سابق حکومت پادشاهی بهعنوان چهرهای که به احتمال زیاد قادر به متحدکردن این کشور است، حمایت کرده بود، میگوید: «او [خلیلزاد] آنچه را که بخواهد بهدست میآورد.»
نزدیکان خلیلزاد میگویند که او برای دستیابی به توافق با طالبان، حمایت کامل ترمپ را با خود دارد. خلیلزاد یکی از معدود جمهوریخواهان برجستهی دولت بوش بود که با معرفی ترمپ در برنامهای با حمایت مالی نشریه «نشنال انترست» در سال ۲۰۱۶، از نامزدی ترمپ برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ حمایت کردند. یک مقام ارشد پیشین ایالات متحده میگوید که در آنزمان، سایر مقاماتی که با خلیلزاد کار کرده بودند در حال امضای نامههایی با عنوان «ترمپ هرگز» بودند. حمایت خلیلزاد از ترمپ، اولین قمار او برای داشتن نقشی ارشد در تیم رییسجمهور امریکا دانسته میشود.
کسی که خلیلزاد را برای پیشبرد نقش «فرستاده صلح» پیشنهاد کرد، وزیر امور خارجه مایک پمپئو بود. او به رییسجمهور ترمپ مشوره داد که خلیلزاد بازیگران منازعه افغانستان را میشناسد و قبلا نیز مذاکرات دشواری را پیش برده است. یک مقام امریکایی پیشین که در افغانستان نیز خدمت کرده، میگوید: «زل خود را بهعنوان یگانه مردی که بهدلیل رگ و ریشه افغانش، مهارتهایش در معامله و روابطش با چهرههای قدرتمند افغانستان شایسته مذاکره با طالبان است، به رییسجمهور معرفی کرد.»
مذاکرات خلیلزاد با طالبان در اوایل سال ۲۰۱۹ آغاز شد. گفتوگوها بهطور منظم زیر سقف هتلهای مجلل کلوب دیپلماتیک دوحه در حاشیه خلیج فارس برگزار شد. زل با پذیرفتن اینکه گفتوگوهای صلح ایالات متحده از مذاکرات این گروه با دولت افغانستان جدا باشد، طالبان را متقاعد به گفتوگو کرد. طالبان دولت افغانستان را بهعنوان طرف مذاکره به رسمیت نمیشناسند. زل آنها را متقاعد کرد که ایالات متحده و طالبان در مورد شرایط آتشبس و خروج نیروهای امریکایی به توافق برسند و بعد از آن، نوبت مذاکره افغانها برای تعیین آینده افغانستان فرا میرسد. خلیلزاد برای متقاعدکردن طالبان برای این توافق که دستیابی به توافق صلح پایدار را به تعویق میاندازد، مجبور شد راهحل مسألهداری برون دهد. طالبان متقاعد شدند که تنها در صورتی با مقامات دولت افغانستان مذاکره میکنند که آنها در قالب یک کمیتهی بینالافغانی متشکل از رهبران جامعه افغانی وارد مذاکرات رسمی شوند. طالبان توافق کردند که مقامات دولت افغانستان از آدرس شخصی خود در گفتوگوهای بینالافغانی شرکت کنند.
مقامات افغانستان شکایت کردهاند که این ساختار غیرمستقیم نشان میدهد که فرستادهی ایالات متحده، بهجای اینکه از طالبان خواستار به رسمیتشناختن دولت منتخب جمهوری اسلامی افغانستان شود، به خواستههای طالبان تن داده است.
رییسجمهور غنی، به گفتهی یک مقام ارشد دولت افغانستان فعلا منتظر فرصتی ایدهآل است، اجازه داده این فصل سپری شود و نقش تخریبکنندهی مذاکرات را بازی نکند. غنی اکنون نمایندگانی را برای پیوستن به کمیته مذاکرات بینالافغانی معرفی کرده است. اعضای این هیأت قرار است برای آیندهی دولت افغانستان و چگونگی نقش طالبان در آن، تصمیمگیری کنند. طبق نظرسنجی «بنیاد آسیا»، غنی و بیشتر مردم افغانستان میخواهند که در این کشور دموکراسی باقی بماند. طالبان آشکارا گفتهاند که آنها خواهان بازگشت «امارت» به این کشورند؛ ساختاری که در آن مقامات مذهبی اقتدار بیشتری دارند.
طالبان در گفتوگوهایی که بین این گروه و نمایندگان افغانستان از جمله زنان در دوحه برگزار شد، گفتند که آنها از حقوق زنان حمایت میکنند و به آنها اجازه تحصیل و کار در خارج از خانه میدهند. اما طالبان در عمل در مناطق تحت کنترل خود این اجازه را به زنان ندادهاند. همچنین کارشناسانی که از دیرزمانی به اینسو طالبان را تحت نظر دارند، میگویند که آنها مطمئن نیستند که طالبان به تعهدات خود مبنی بر قطع رابطه با القاعده، بهعنوان بخشی از مذاکرات و توافق، عمل کنند. القاعده اکنون به معنای واقعی کلمه خانواده طالبان دانسته میشود. پس از یازدهم سپتامبر، بسیاری از اعضای این گروه طی دههها جنگ با سربازان امریکایی با اعضای قبایل افغان ازدواج کردهاند.
«داگلاس وایس»، افسر ارشد سابق سازمان سیا که طی دو مأموریت در افغانستان خدمت کرده است، میگوید که هدف نهایی طالبان بازپسگیری قدرتی است که قبل از حمله ایالات متحده به افغانستان، این گروه از آن برخوردار بود. او میگوید: «اگر اهداف استراتژیک طالبان را بررسی کنید، خواهی دید که این گروه به دنبال بازگشت به قدرت، بیرونراندن غربیها و دستنشاندههای آنها، سرنگونکردن حکومت کنونی و بازگرداندن امارت اسلامی افغانستان است.» وایس که قبلا بهعنوان معاون «آژانس اطلاعات دفاعی» ایالات متحده خدمت کرده است، باور چندانی ندارد که طالبان به وعدهشان عمل کنند و به حقوق بشر و حقوق زنان احترام بگذارند. او میگوید: «چرت و پرت است. آنها هرچیزی را که لازم باشد میگویند که ما توافقنامه را امضا و از این کشور خارج شویم. آنها هرکاری را که لازم باشد انجام میدهند که ایالات متحده افغانستان را ترک کند.»
غنی و مشاورانش نیز شک و تردید مشابهی در دل دارند. آنها معتقدند که طالبان برای حفظ وعده «کاهش خشونت» در جریان مذاکرات بینالافغانی با مشکل روبهرو خواهند شد. اگر خشونت از سر گرفته شود و غنی از سد اپوزیسیون افغانستان که انتخابات ماه سپتامبر این کشور را (انتخاباتی که تقریبا پنج سال ریاستجمهوری دیگر به غنی داده است) به چالش کشیدهاند، عبور کند، دولتش مذاکرات بینالافغانی را ترک و با جناحهای فردی طالبان ارتباط برقرار خواهد کرد و برای تقسیم و تسخیر قبایل اغلب درگیر تشکیلدهنده این گروه، پیشنهادات یکطرفه خواهد کرد. با اینحال، حتا اگر این اوضاع اینگونه رقم بخورد، برای خلیلزاد و ترمپ چیزی تغییر نمیکند. ترمپ و خلیلزاد استدلال خواهند کرد که مقصر شکست مذاکرات بینالافغانی یا حتا بازگشت کامل طالبان به قدرت، دولت افغانستان است نه واشنگتن.
و سرانجام منتقدین و تحسینکنندگان زلمی خلیلزاد همه میگویند که این توافق برای زل مسأله کاری و شخصی نیز شده است. به همین دلیل کسانی که خلیلزاد را باور دارند میگویند که او این هفته توافقنامه ایالات متحده و طالبان را به انجام خواهد رساند. زلمی خلیلزاد به دنبال دستآورد دیپلماتیکی است که میتواند نام او را در کتب تاریخ به خاطر تلاشهایش در بازگرداندن سربازان امریکایی به خانه، کشوری که او را فرزندخواندهی خود گرفته، به ثبت برساند. یک مقام امریکایی که خلیلزاد را از نزدیک میشناسد میگوید: «این را هرگز فراموش نکن که زل سرسخت است.»
اطلاعات روز