دوئل خونین سلفیگری داعش و طالب در افغانستان
۰۳ قوس ۱۳۹۹
در ۲۷ اکتبر یک مدرسه علوم دینی طرفدار طالبان افغانستان در پیشاور مرکز ایالت خیبر پختونخوای پاکستان در
مرز با افغانستان هدف حمله قرار گرفت. هرچند مسئولیت این حمله را هنوز کسی به عهده نگرفته است، ام شواهد قوی وجود دارد که نشان میدهد ولایت خراسان دولت اسلامی پشت این حمله بوده است. در این حمله، یک مدرسه علوم دینی متعلق به فرقه دیوبندی فقه حنفی بمبگذاری شد که در نتیجه آن ۱۰ دانشآموز کشته و بیش از ۱۰۰ تن دیگر زخمی شدند.
نگاهی به رقابت سلفیهای داعش و حنفیهای طالب
هدف اصلی این حمله رییس این مدرسه، شیخ رحیمالله حقانی بود. شیخ حقانی وابسته به طالبان افغانستان است و یک واحد شبهنظامی را در ولسوالی پاچیراگام ولایت ننگرهار در مجاورت کوههای تورا بورای افغانستان رهبری میکند. پاچیراگام خط مقدم درگیریهای خونین بین طالبان افغانستان و ولایت خراسان دولت اسلامی بوده است.
این مقاله از زاویه رقابت فرقهای بین سلفیها و حنفیها در افغانستان و پاکستان، نقش ولایت خراسان دولت اسلامی را در حمله بر این مدرسه دینی در پیشاور به بررسی میگیرد.
ریشههای سلفی ولایت خراسان دولت اسلامی
ولایت خراسان دولت اسلامی اواخر سال ۲۰۱۴ زمانی شکل گرفت که بسیاری از فرماندهان تحریک طالبان پاکستان از این گروه برای پیوستن به دولت اسلامی جدا شدند. پس از مدت کوتاهی، ولایت خراسان دولت اسلامی تحت سلطه شبهنظامیان سلفی که قبلا در صفوف طالبان افغانستان میجنگیدند، قرار گرفت. صدها سلفی دیگر نیز که قبلا شبهنظامی نبودند، از افغانستان و پاکستان به ولایت خراسان دولت اسلامی پیوستند. بیشتر این افراد از پیشاور بودند، جایی که همچنان مرکز بین مرزی سلفیهای افغانستان و پاکستان است. تصور تبعیت و پایبندی قاطعانه ولایت خراسان دولت اسلامی به سلفیگری، عامل اصلی پیوستن سلفیهای سابقا غیرشبهنظامی به صفوف این گروه بوده است.
سلفیگری ابتدا در منطقه مرزی افغانستان و پاکستان طی جنگ شوروی در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ ریشه دواند. در زمان جنگ شوروی در افغانستان، پیشاور بهعنوان پایگاه اصلی صدها شبهنظامی عرب و خاورمیانهای عمل میکرد. سازمانهای غیردولتی اسلامی از کشورهای ثروتمندی عربی، مدرسههای سلفی را در پیشاور تمویل میکردند. این مدرسهها بعدا سلفیگری را به افغانستان نیز گسترش دادند. دیری نگذشت که سلفی بهعنوان یک چالش برای حنفیت، که قرنها در منطقه افغانستان و پاکستان فقه غالب بود، ظهور کرد و سلفیها در ولایات ننگرهار و کنر افغانستان به قدرت و نفوذ ویژهای دست یافتند. دلیل این امر نفوذ و تأثیرگذاری یکی از اعضای بنیانگذار حزب اسلامی، شیخ جمیلالرحمان در کنر بود. شیخ جمیل در این ولایت تبلیغ میکرد و تا قبل از کودتای کمونیستی سال ۱۹۷۸ افغانستان بودجه مدارس تحت کنترلش را از عربستان سعودی دریافت میکرد.
عالمان دینی طالبان افغانستان سرسخت دیوبندی هستند و با به قدرت رسیدن در دهه ۱۹۹۰، روند سلفی را سرکوب کردند. در نتیجه سلفیهای افغان اکثرا به پیشاور و کمربند مرزی پشتوننشین پاکستان محدود ماندند. با اینحال، حمله امریکا به افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱، زمینه را برای رشد دوباره سلفیها فراهم کرد زیرا «وظیفه دینی» جنگ علیه مهاجمان «کافر» و امریکایی، طالبان افغانستان را مجبور به اتحاد با سلفیها کرد. با اینوجود، طالبان افغانستان به سلفیها اجازه ندادند یک ساختار شورشی موازی در افغانستان ایجاد کنند. بنابراین، سلفیها یا همچون سرباز پیاده یا در قالب گروههای کوچک تحت فرماندهی طالبان افغانستان باقی ماندند.
چالش ولایت خراسان در برابر هژمونی طالبان افغانستان
شکلگیری ولایت خراسان دولت اسلامی در افغانستان و پاکستان در سال ۲۰۱۵، فرصتی جدید را برای سلفیهای این منطقه فراهم کرد تا هژمونی طالبان افغانستان را به چالش بکشند و یک گروه جهادی سلفی «خالص» را در افغانستان ایجاد کنند. اندکی پس از شکلگیری ولایت خراسان، تعدادی از عالمان دینی سلفی پیشاور با دهها تن از پیروان خود به ننگرهار نقل مکان کردند تا به صفوف این گروه ملحق شوند. یکی از این عالمان سلفی که به همراه شاگردانش به ولایت خراسان دولت اسلامی پیوست، شیخ جلالالدین بود که به مناظرههای دینی داغ و پر آبوتابش با علمای حنفی منطقه پیشاور و اطراف معروف بود. شیخ رحیمالله حقانی یکی از علمای حنفی بود که به مخالف سرسخت سلفیها در پیشاور از جمله شیخ جلالالدین تبدیل شد و مرتبا درگیریهای لفظی با سلفیها داشت و از زبان تحقیرآمیز در مورد عقاید سلفیها استفاده میکرد.
با صعود سلفیهای پیشاور مانند شیخ جلالالدین، شیخ قاسم و شیخ ابویزید عبدالقاهر خراسانی به ردههای رهبری ولایت خراسان دولت اسلامی، سلسله ترورهای هدفمند علیه رهبران و هواداران طالبان افغانستان در پیشاور آغاز شد. این ترورها علمای حنفی را که با سلفیها درگیر جدالهای فرقهای بودند، نیز هدف قرار داد. به این ترتیب شیخ رحیمالله حقانی، که هم یک عالم حنفی ضدسلفی و هم یک فرمانده شبهنظامی طرفدار طالبان بود، به هدف اولیه کارزار ترور ولایت خراسان دولت اسلامی در پیشاور در سال ۲۰۱۶ بدل شد. اما شیخ حقانی جان سالم به در برد. مفتی ندیم محمودی، که یکی دیگر از عالمان ضد سلفیگری و ضد ولایت خراسان دولت اسلامی بود، در حملهای در پیشاور به شدت زخمی شد. دو همراه او در این حمله کشته شدند. مولوی میراحمد گل هاشمی و مولوی داود، که هر دو والیان نامنهاد طالبان برای ننگرهار و کابل بودند، نیز از جملهی رهبران طالبان افغانستان اند که بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ توسط ولایت خراسان دولت اسلامی در پیشاور کشته شدند.
در اوج جنگ طالبان افغانستان با داعش در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، شیخ رحیمالله حقانی مرتبا از جبهههای طالبان در ننگرهار بازدید میکرد و با سخنرانی، جنگجویان این گروه را تحریک میکرد و خواستار کشتار بیرحمانه جنگجویان داعش میشد. او مرتبا ادعا میکرد که اعضای ولایت خراسان دولت اسلامی بدترین مرتدین هستند و حتا تمام سلفیها را تکفیر کرد. به این دلیل، شیخ رحیمالله حقانی و همراهان او اکنون ولایت خراسان دولت اسلامی را متهم میکنند که برای گرفتن انتقام از شیخ حقانی، در ماه اکتبر سال جاری مدرسه طالبان در پیشاور را هدف قرار دادند.
رویآوردن ولایت خراسان دولت اسلامی به اهداف نرم
ترورهای هدفمند ولایت خراسان دولت اسلامی در پیشاور زمانی پایان یافت که این گروه تقریبا تمام سنگرها و مراکز قدرت خود را در ننگرهار و کنر به طالبان باخت. با اینحال، ولایت خراسان دولت اسلامی اخیرا در افغانستان دوباره قدرت گرفته و به جای به دست آوردن قلمرو، به انجام حملات تروریستی منفرد روی آورده است. برای مثال، ولایت خراسان دولت اسلامی مسئولیت چندین حمله را در ننگرهار و کابل به عهده گرفته است. در این حملات به استثنای حمله کلان این گروه بر زندان ننگرهار که منجر به آزادی صدها نفر از اعضای ولایت خراسان شد، غیرنظامیان هدف اصلی بودهاند. الگوهای شکلگرفته از این حملات نشان میدهد که ولایت خراسان دولت اسلامی برای گسترش ترس از تروریسم در میان غیرنظامیان بر حمله بر اهداف نرم متمرکز شده است. بنابراین، هدف قراردادن مدرسه شیخ رحیمالله حقانی در پیشاور در ماه اکتبر، به حملات دیگر ولایت خراسان از جمله حمله این گروه بر مرکز آموزشی کوثر دانش در ۲۴ اکتبر و حمله بر دانشگاه کابل در ۲ نوامبر شبیه است.
گسترش درگیریهای طالبان و ولایت خراسان از زمان شکلگیری این گروه در افغانستان به پایگاههای هواداران مردمی و علمای دینی ولایت خراسان در اطراف پیشاور، دورهی جدیدی از تروریسم فرقهای را در پاکستان رقم زد. پاکستان به مدت سه دهه شاهد قتلهای وحشیانه علما و پیروان شیعه و سنی بود. برای مثال، علمای برجسته سنیمذهب دیوبندی از جمله مولانا حق نواز جنگوی، مولانا ضیا الرحمان فاروقی، شیخ حبیبالله مختار، مولانا اعظم طارق، مفتی نظامالدین شمزی، مفتی محمد عادل خان (که اخیرا توسط افراد مسلح در اکتبر ۲۰۲۰ ترور شد) و دهها عالم دیگر از سال ۱۹۹۰ به این سو کشته شدهاند. با اینحال، گروههای شبهنظامی شیعه پاکستانی مانند سپاه محمد، که از نظر تاریخی سنیهای دیوبندی را هدف قرار میدادند، هرگز مسئولیت حمله به مدرسههای دیوبندی پیشاور را به عهده نگرفتهاند و عمدتا در کراچی و پنجاب فعال بودهاند.
به همین ترتیب، پس از ۱۱ سپتامبر گروههای جهادی ضددولت پاکستان علمای دین، سیاستمداران اسلامگرا، زیارتها و مساجد را نیز هدف قرار دادهاند. با اینحال، تحریک طالبان پاکستان که بهعنوان سازمان مادرِ چنین گروهها عمل میکند، از زمان صدور رهنمودهای رسمی به جنگجویانش در سال ۲۰۱۸ مبنی بر خودداری از حمله بر چنین اهداف، از هدف قراردادن مدارس دینی خودداری کرده است. به همین خاطر پس از حمله ماه اکتبر بر مدرسه پیشاور، سخنگوی تحریک طالبان پاکستان با نشر بیانیهای به سرعت این حمله بر مدرسه شیخ رحیمالله حقانی را محکوم کرد.
در این میان فقط ولایت خراسان دولت اسلامی مسئولیت حمله بر مدارس دینی را برعهده گرفته است. برای مثال این گروه مسئولیت بمبگذاری ماه جنوری یک مدرسه مشابه را در کویته که مرکز اصلی طالبان افغانستان است، به عهده گرفت. این مدرسه متعلق به شیخ عبدالحکیم، یکی از شخصیتهای مذهبی برجسته طالبان افغانستان بود. شیخ عبدالحکیم همچنین یکی از نزدیکان ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان افغانستان است و اکنون رهبری مذاکرات صلح طالبان با دولت افغانستان را برعهده دارد.
با اینحال سوال اینجاست که چرا ولایت خراسان دولت اسلامی با اینکه شیخ رحیمالله حقانی دشمن قسمخورده این گروه دانسته میشود، حاضر نشد مسئولیت حمله ماه اکتبر بر مدرسه پیشاور را برعهده بگیرد. یک دلیلش میتواند این باشد که ولایت خراسان دولت اسلامی در پی جلوگیری از عواقب شدید این دست حملات علیه جامعه کلانتر سلفیها از جمله هواداران این گروه است که از زمان سقوط مراکز قدرتشان در افغانستان از حملات طالبان افغانستان علیه آنها هراس داشتهاند. پس از اینکه طالبان افغانستان ولایت خراسان دولت اسلامی را در کنر و ننگرهار شکست داد، شخصیتهای سلفی پشتون تحت رهبری شیخ عبدالعزیز نورستانی و حاجی حیاتالله که برادرزاده شیخ جمیلالرحمان است، در پیشاور تشکیل جلسه دادند و به طالبان بیعت کرده و ولایت خراسان دولت اسلامی را محکوم کردند. آنها خواستار حمایت و محافظت طالبان افغانستان از جامعه سلفی شدند و سعی کردند که از کشاندهشدن بیشتر پایشان در رقابت طالبان و ولایت خراسان دولت اسلامی جلوگیری کنند. اگر ولایت خراسان دولت اسلامی مسئولیت حمله به مدرسه پیشاور را برعهده میگرفت، این کار سلفیهایی را که ولایت خراسان دولت اسلامی هنوز به حمایتشان نیاز دارد، از این گروه دور میکرد. هرچند این سلفیها اکنون ظاهرا به طالبان افغانستان وفادارند.
احتمال دیگر میتواند این باشد که تندروهای ولایت خراسان دولت اسلامی به دلیل آسیبی که به خاطر تبلیغ شیخ رحیمالله حقانی به این گروه وارد شده است، خشمگین بودهاند و این خشم آنها را وادار به برداشتن گامی برای حذف این شیخ، بدون گرفتن تأییدی رهبری ولایت خراسان دولت اسلامی کرده بوده است. این احتمال بیشتر از این جهت قابل قبول است که ساختار فرماندهی ولایت خراسان دولت اسلامی در چند ماه گذشته توسط عملیاتهای ضدتروریستی نیروهای افغان و ایالات متحده نابود شده است. علاوه براین، ولایت خراسان دولت اسلامی از جانب طالبان افغانستان نیز متحمل شکستهای بیشتری شده است.
نتیجهگیری
جهادگرایان سلفی متعلق به ولایت خراسان دولت اسلامی که عقایدشان در دهههای اخیر از پیشاور به افغانستان گسترش یافته است، همچنان تهدیدی برای طالبان افغانستان هستند. برآیند درگیری داخلی آنها ممکن است به این بستگی داشته باشد که آیا طالبان افغانستان سلفیها را در صفوف خود جای میدهد یا همچنان مناطقی از افغانستان را تحت کنترل خود بهعنوان یک دولت عمدتا حنفی (چیزی که طالبان در دوره پیشا حملات یازده سپتامبر بود) نگه میدارد. با اینحال، از آنجایی که شورای طالبان افغانستان فاقد یک شخصیت سلفی است و طالبان افغانستان اصرار دارند که تنها فقه حنفی را در آینده بهعنوان قانون در افغانستان داشته باشند، انتظار اینکه طالبان افغانستان سلفیها را درون خود بپذیرند اندک است.
جدا از اختلافات مذهبی، برخی از عوامل بیرونی نیز ممکن است درگیری فرقهای حنفی و سلفی را بیشتر دامن بزند. برای مثال، آنچه حمایت برخی از کشورهای خارجی بهویژه ایران و عربستان سعودی در گذشته از گروههای شیعه و سنی افغانستان و پاکستان خوانده میشود، از خاموششدن درگیریهای فرقهای در پاکستان جلوگیری کرده است. همچنین گفته میشود که عربستان سعودی از شبهنظامیان سلفی در کنر نیز در ایجاد یک امارت سلفی «خالص« در پایان جنگ افغانستان و شوروی در دهه ۱۹۸۰ حمایت میکرده، اما گروههای جهادی حنفی پس از درگیری شدید گلیم امارت سلفیها را به سرعت جمع کردند. بسته به چگونگی آینده رقابت ایران و عربستان سعودی در افغانستان و مناطق مرزی پاکستان در سالهای پیشرو، امکان دارد شاهد تکرار برخی از نسخههای جدیدتر درگیریهای گذشته سلفیها با حنفیها در افغانستان و مناطق مرزی این کشور با پاکستان باشیم.: