محفل عروسی با شعرخوانی آغاز شد و با بحثِ شعر پایان یافت!
۲۲ جوزا ۱۴۰۲
محفل عروسی با شعر خوانی آغاز شد و با بحثِ شعر پایان یافت!
امروز محفل عروسی روح الامین ثنایی، شاعر جوان پنجشیر بود. این محفل در کنار اینکه برای خوشی و ازدواج گرفته شده بود، محفل شعر و ادب هم بود. در مهمانخانهی ستاره کارته چهار برای سهساعت شاعرانِ خوشسخن و شیرین زیان، در این بزمهی قدسیه، چامههایی را که دلالت به خوشی، پیوندِ خجسته و عشق میکرد، به سرایش گرفتند.
مهمانهاییکه از لوگر و پنجشیر و جاهای دیگر آمده بودند، با شوق و ذوق بیش چشم به دهنِ شاعران زمزمهگر دوخته بودند و از این محفل شادی و شعری استقبالِ در خور ستایش کردند.
صبغت الله نازل، شاعر جوان، گردانندهی این محفل شعری و شادی بود. و این بزمه با تلاوتِ قرانالکریم آغاز یافت.
در نخست اقای بهادری از طیفِ داماد، تشکریای از مهمانان داشتند و سپس محفل بگونهی تمام رنگ و شمهی ادبی گرفت.
دیگر اینجا سخن از حافظ و از مولوی بود. سخن از شعر بود و روی شعر روز و شعر خوب و بالای سرودههای زرین شاعران روز صحبت شد. این محفل رنگ ادبی را بخود گرفته بود و بامزه و لعاب دار پیش میرفت.
استاد عبدالخالق کاشفی، شاعر زبانِ فارسی، سه چار دوبیتیای را برای شادی و شادیگویی و تبریکی پیوندِ از دواجِ اقای ثنایی به خانشگرفتند.
طلحه مهاجر، شاعر و نویسندهی زبان فارسی، چند دقیقهی روی تساهل در ازدواج و طریقهی سودمند برای ازدواج حرفیدند و سپس به دکلمهای یک غزل که برای اقای ثنایی تحفه آورده بودند، به سخنرانی خود پایان دادند.
استاد عبدالمبین امین، شاعر دست زرین کشور، سرودههایی خود را که بخاطری تبریکی اقای ثنایی سروده بودند، به خانش گرفتند.
سلیمان خرمی، از شاعران جوان، یک غزل برای پیوند مقدس اقای ثنایی به زمزمه گرفتند. فردین فرهمند هم یک چامهی خود را تقدیم مجلس و داماد نمود. مسعود نشاط، غزلِ را که تازه سروده بودند برای جمع به زمزمه گرفتند.
رقیب احمدی، شاعر و دکلمهکنندهی شیوا، یاورِ گرداننده بودند و در میان اشعار اقای ثنایی را با چند دوبیتیای از خود، به خانش گرفتند.
حاشیهی محفل تبدیل به گفتو گوهای ادبی و شعری شده بود و هر کس در هرگوشه از شعر، از خوشی و از ادبیات میگفتند.
شاعران زبر دست، این محفل شادی را شمهی ادبی دادند و برای نخستینبار فرهنگ پاکِ را نهادینهساختند. فرهنگی که هم لذتبخش است و هم شعری و هم خوشی.
این یکمینبار استکه باشگاهای عروسی به باشگاهای شعر و ادب شمه میدهد و باشندگان محفل چسان ذوق زده و شاد بودند که انگار همه مستِ وصال به عشق اند.
این محفل پس از چارساعت پایان یافت.
شیون شرق