مدل اسلام سیاسی(واقعی) طالبان ایرانی است یا سعودی؟
۱۵ میزان ۱۳۹۹
رحمتالله امیری، تحلیلگر سیاسی مستقر در کابل میگوید که اظهارات اخیر مقامات امریکایی و رهبران طالبان نشان میدهد که «تغییر رژیم» از طریق مذاکرات در راه است.
امیری میگوید: «هردو طرف بهدلیل حساسیت این اصطلاح از آن استفاده نمیکنند اما در واقعیت هدف اصلی طالبان تغییر رژیم است و این همان موضوع موردبحث است.»
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی – فرود بیژن
مهمترین مسأله پیشروی طرفهای منازعه افغانستان، نوعیت نظام سیاسی آینده این کشور است. نظام افغانستان درحال حاضر جمهوری اسلامی است که از دموکراسی به سبک غربی الگو گرفته. طالبان یک گروه اسلامگرای افراطی است که نظام فعلی را محصول اشغال افغانستان توسط ایالات متحده میداند و خواهان حاکمیت دینی (دینسالاری یا «تئوکراسی») است.
حکومت افغانستان درکابل که در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده، در تلاش است تا حد ممکن نظم مبتنی بر قانون اساسی فعلی را حفظ کند، از جمله اصول کلیدی یک نظام دموکراتیک مانند حقوق زنان، آزادی بیان و انتخابات رقابتی.
گروه طالبان به اینکه نمیتواند امارت اسلامی خود را احیا کند، اعتراف کرده است. امارت اسلامی، مطرود و منفور در سطح بینالمللی و هدف تحریمها و حملات هوایی ایالات متحده، نام رسمی رژیم بیرحم طالبان بود که از سال 1996 تا 2001 بر افغانستان حکومت کرد؛ دورهای که طالبان در آن مرتکب نقض شدید حقوق بشر و سرکوب زنان و اقلیتهای مذهبی در افغانستان شدند.
حکومت فعلی افغانستان ــ شکننده و بسیار چندپارچه ــ از موضع نسبتا ضعیف وارد مذاکرات صلح شده است که 12 سپتامبر در دوحه قطر آغاز شد.
کارشناسان میگویند کنترل یا تاختوتاز طالبان بر حدود نیمی از خاک کشور باعث شده است که حکومت افغانستان فاقد برتری نظامی برای چانهزنی از موضع قدرت در میز مذاکره باشد؛ بهویژه اکنون که نیروهای امریکایی درحال خروج از افغانستان هستند.
در نتیجه، به گفته کارشناسان حکومت افغانستان برای دستیابی به صلح احتمالا مجبور به پذیرفتن خواسته طالبان مبنی بر آوردن تغییرات قابل ملاحظه در قانون اساسی و تغییراتی در نظام سیاسی فعلی کشور خواهد شد.
کامران بخاری، رییس مرکز سیاست جهانی، اندیشکدهای مستقر در واشنگتن، میگوید که گروه «طالبان میداند که دیگر نمیتواند امارت خود را احیا کند و از آنجا که نیاز دارد در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شود، باید تن به سازش دهد. میتوان پیوندی بین ایدهآلهای سنی قرون وسطایی آنها و دولت مدرن به سبک غربی دید.»
بخاری میگوید که اگر طرفها به توافق صلح دست یابند و طالبان از آن پیروی کند، برآیند احتمالی «نسخه سنی-افغانی جمهوری اسلامی ایران» خواهد بود؛ یک نظام جمهوری با لایه دینی ضخیم.
یکی از اجزای مهم توافقنامه تاریخی ایالات متحده و طالبان که با هدف پایاندادن به جنگ 19 ساله افغانستان در ماه فبروری در دوحه امضا شد، دستیابی به توافق سیاسی بین طرفهای مخالف افغان منازعه است.
برطبق این توافقنامه، نیروهای خارجی تا ماه می سال 2021 در بدل تضمین های ضدتروریستی از جانب طالبان ــ که با ایالات متحده موافقت کرد با حکومت افغانستان برای گفتوگو بر سر یک آتشبس دائمی و فرمول تقسیم قدرت وارد مذاکره شود ــ از افغانستان خارج خواهند شد.
نظام «واقعا اسلامی»
رحمتالله امیری، تحلیلگر سیاسی مستقر در کابل میگوید که اظهارات اخیر مقامات امریکایی و رهبران طالبان نشان میدهد که «تغییر رژیم» از طریق مذاکرات در راه است.
امیری میگوید: «هردو طرف بهدلیل حساسیت این اصطلاح از آن استفاده نمیکنند اما در واقعیت هدف اصلی طالبان تغییر رژیم است و این همان موضوع موردبحث است.»
در مراسم افتتاحیه مذاکرات صلح که در 12 سپتامبر در دوحه برگزار شد، مایک پومپئو، وزیر امورخارجه ایالات متحده به طرفهای افغان گفت: «انتخاب نظام سیاسیتان به دست شماست.» او افزود که اندازه و دامنه کمکهای مالی آینده ایالات متحده به افغانستان ــ کشوری بهشدت وابسته به بودجه و کمک بینالمللی ــ به این انتخاب افغانها بستگی دارد.
در این مراسم ملا عبدالغنی برادر، معاون رهبر طالبان و رییس دفتر سیاسی این گروه در قطر، گفت که افغانستان باید «یک نظام اسلامی داشته باشد که در آن تمام اقوام و قبایل کشور بدون هیچگونه تبعیضی برادرانه زندگی کنند.»
عبدالحکیم اسحاقزی، رییس تیم مذاکرهکننده طالبان گفت که این گروه به دنبال ایجاد یک نظام «واقعا اسلامی» است.
عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان، ارگانی که بر مذاکرات صلح با طالبان نظارت میکند، با اشاره به نظام سیاسی کنونی افغانستان گفت که این نظام «مورد حمایت میلیونها مرد و زن از فرهنگها، جوامع و اقوام متنوع و مختلف وطن ما است.»
نقش اسلام
بین نظامهای حقوقی و حکومتی دولت افغانستان و طالبان وجه مشترک وجود دارد؛ هم نظام سیاسی افغانستان و هم نگاه سیاسی طالبان بهشدت بر تمرکز قدرت و دین اسلام بهعنوان مبنای قوانین، متکی است.
قانون اساسی سال 2004 افغانستان حکم میکند که «در افغانستان هیچ قانون نمیتواند مخالف معتقدات و احكام دین مقدس اسلام باشد» و در مواردی، در تضاد با با عناصر لیبرال و دموکراتیکتر گنجانده شده در این قانون، بهنظر میرسد.
قدرت در حکومت افغانستان بهشدت متمرکز است. و طبق دیدگاههای طالبان در مورد حکومتداری، قدرت باید در دست امیرالمؤمنین متمرکز باشد. امیرالمؤمنین رییس دولت است و عالیترین مرجع تصمیمگیری.
طالبان نیز شریعت یا قوانین اسلامی را بهعنوان قانون اساسی، یا مبنای قوانین، میبینند.
اما تفسیرهای دو طرف از قانون شریعت و نقش اسلام در سیاست و حکومتداری، کاملا متفاوت است.
امیری میگوید: «طالبان گروهی از مولویها هستند که در هر برآیندی، آنچه برای آنها مهمترین است، اجرای قوانین اسلامی طبق نسخه خودشان است.»
مدل ایران
کارشناسان میگویند بسیاری از نظامهای سیاسی جدید با آوردن تغییرات در مدلهای موجود بنا میشوند.
بخاری میگوید که جمهوری اسلامی ایران، به رغم اینکه اساسا نظامی شیعی است، میتواند بهعنوان الگویی برای افغانستان، کشوری با اکثریت سنی، مورد استفاده قرار گیرد.
در چارچوب نظام حکومتی اسلامی ایران معروف به «ولایت فقیه»، یک روحانی ارشد بهعنوان «رهبر معظم» عمل میکند و مرجع نهایی تصمیمگیری در تمام امور مملکتی و دینی-مذهبی است.
این نظام برای ایجاد موازنه بین دو شکل از حکومتداری، یکی تئوکراسی (یا دینسالاری) و دیگری دموکراسی (یا مردمسالاری) طراحی شده است. در این نظام، رهبر بهعنوان عالیترین کارشناس قوانین دینی، بر امور دفتر ریاستجمهوری، که نماینده اراده مردم است، نظارت میکند.
بخاری میگوید که نظام سیاسی آینده افغانستان ــ همانند نظام ایران ــ احتمالا متشکل از شبکهی پیچیدهای از نهادها خواهد بود که تحت سلطه طالبان و به ضرر مخالفان این گروه واقع خواهد شد.
بخاری میگوید: «امکان دارد طالبان بگذارند تا زمانی که ریاستجمهوری زیرنظر این این گروه از طریق یک روحانی مقتدر مانند رهبر ایران باشد، در دست مخالفانشان باقی بماند.»
کارشناسان میگویند که طالبان در قوه مقننه با مقاومت سختی روبهرو خواهند شد، زیرا این گروه حزب سیاسی یا تجربه انتخابات ندارد. اما این گروه میتواند به دنبال ایجاد نهاد روحانیت، مانند شورای نگهبان ایران باشد که نهادی قدرتمند است و بر انتخابات و قوانین مصوب مجلس نظارت میکند تا مطابق قوانین اسلامی باشد.
کارشناسان میگویند که طالبان احتمالا کنترل قوه قضائیه را که از قبل سنگر مولویهای همفکرِ فوق محافظهکار است، خواهند گرفت.
سکتور امنیتی، که شامل اردوی ملی، پولیس ملی و ریاست امنیت ملی ــ نهاد استخباراتی اصلی افغانستان ــ این کشور است، احتمالا به منبع اصلی اختلافات بدل خواهد شد.
بخاری میگوید که طالبان برای شکستن این انحصار از طریق برنامه خلع سلاح، ملکی سازی و ادغام مجدد (دیدیآر)، بهعنوان چارچوبی برای ملکیسازی یا ادغام جنگجویانشان در ارتش یا پولیس افغانستان، تلاش خواهند کرد.
او میگوید که گزینه دیگر طالبان میتواند این باشد که نیروی شبهنظامی خود را مانند حزبالله لبنان، موازی با نیروهای امنیتی دولتی حفظ کنند. حزبالله لبنان یک نیروی شبهنظامی مسلح قدرتمند مورد حمایت ایران دارد و نقش برجستهای را در سیاست لبنان بازی میکند.
مدل انقلابی
با اینحال کارشناسان میگویند با توجه به برخی دلایل، امکان دارد «نظام اسلامی» ایدهآل طالبان براساس یا شبیه نظام ایران نباشد.
اندرو واتکینز، تحلیلگر ارشد امور افغانستان در گروه بین المللی بحران، میگوید: «برای طالبان بهعنوان یک جنبش، ارائه مدلی که آشکارا شبیه برجستهترین دولت اسلامی شیعی در جهان باشد، حتا در میان مردم و هواداران خود این گروه، دشوار است.»
دولت ایران براساس یک مدل انقلابی بنا شده است که به دنبال صدور انقلاب اسلامی سال 1979 این کشور به بیرون است، امری که مخالف این موضع طالبان است که اصرار دارند اهداف این گروه ملی و محدود به افغانستان است.
ایران بهعنوان کشوری با اکثریت شیعه و طالبان بهعنوان یک گروه بنیادگرای سنی، قبلا دشمنان یکدیگر بودند، اما در سالهای اخیر، هردو طرف روابط نزدیکتری برقرار کردهاند.
حمایت بیرونی، عامل اصلی پیشرفت شورش طالبان بوده است.
پاکستان، حامی اصلی طالبان، سالهاست که به ارائه پناهگاه و کمک به شبهنظامیان این گروه متهم میشود. مقامات امریکایی ایران را به حمایت مالی، سیاسی، آموزشی و مادی از طالبان متهم کردهاند. واشنگتن روسیه را نیز به تسلیح طالبان متهم کرده است، که مسکو آنرا انکار میکند.
واتکینز میگوید: «طالبان میخواهند که مستقل دیده شوند، نه تحت نفوذ کشورهای همسایه افغانستان. این امر نیز احتمالا این گروه را از تلاش برای ایجاد نظامی شبیه به نظام ایران باز میدارد.»
مدل سعودی
امیری میگوید که ظاهرا طالبان بیشترین علاقه را به کپیکردن نظام عربستان سعودی در افغانستان دارند؛ نظامی دینسالار به ریاست یک رهبر دینی که از طریق بیعت انتخاب میشود و تا آخر عمر حکمرانی میکند.
عربستان سعودی یک کشور سنی است که توسط شریعت اسلامی اداره میشود و هیچ قوه مقننه منتخبی ندارد و بهجای آن یک شورای وزرا به ریاست پادشاه دارد که هم بهعنوان قوه مقننه و هم قوه مجریه عمل میکند.
امیری با اشاره به تلاش علنی ریاض برای نرمترکردن قوانین فوقمحافظهکارانه عربستان سعودی، میگوید: «با اینکه طالبان ممکن است به نظامی به سبک سعودی، علاقهمند باشند، اما نتوانستهاند آنرا بیان کنند زیرا اصلاحات اخیر در عربستان سعودی خیلی به مذاق طالبان خوش نیامده است.»
عربستان سعودی یکی از سه کشوری بود که رژیم بیرحم طالبان را در دهه 1990 به رسمیت شناخته بودند. همچنین اعتقاد براین است که سعودی بر برخی از رهبران طالبان نفوذ دارد.
واتکینز میگوید: «حکومت کابل نمیتواند بدون رضایتدادن به تغییرات چشمگیر در نظام سیاسی فعلی، صلح را تأمین کند. باید دید که آیا این تغییرات مرتبط به قانون اساسی خواهد بود یا طالبان در خصوص چارچوب قانون اساسی از خود انعطافپذیری بیشتری نشان خواهند داد و در زمینههای دیگر، پافشاری بیشتری خواهند کرد.»
اطلاعات روز