پیشافتادن «کاخ سرخ» از «قصر سفید» در نبرد استخباراتی افغانستان
۱۹ اسد ۱۳۹۹
روسیه عمدتا دو روایت را دربارهی رفتار ایالات متحده در افغانستان پخش و ترویج کرده است: یکی این است که ایالات متحده عامل اصلی بیثباتی و افراطگرایی در افغانستان است و دومی این است که دولت امریکا اهداف نواستعماری در افغانستان دارد، که باعث طولانیشدن حضور ارتش این کشور در افغانستان شده و به محض پایان جنگ کاملا آشکار خواهد شد.
از سال ۲۰۱۵ که «دمیتری مدودف»، نخستوزیر روسیه مشارکت مسکو را در مسیر تدارکاتی موسوم به «شبکه توزیع شمالی» به حالت تعلیق درآورد، روسیه از یک شریک ناجور به رقیب چندسره ایالات متحده در افغانستان تبدیل شده است. شبکه توزیع شمالی برای تسهیل ترانزیت مواد غذایی، سوخت و سختافزار برای نیروهای امریکایی در افغانستان بود.
روسیه برای تسریع خروج ایالات متحده از افغانستان و ایجاد دوباره یک جایپای ژئوپلیتیک در این کشور جنگزده، گفته میشود که برای طالبان تسلیحات سبک فراهم کرده و نیز میزبانی این کشور از مذاکرات صلح در مسکو، به تضعیف اقتدار رییسجمهور اشرف غنی منجر شد.
جنجالها پیرامون واکنش سست رییسجمهور ترمپ نسبت به این ادعا که روسیه به شبهنظامیان افغان برای کشتن نیروهای امریکایی پول داده است، موجی از گمانهزنیها را نسبت به روابط مسکو با طالبان ایجاد کرده است، اما رسانهها به تهدید مشابه دیگر روسیه نسبت به امنیت ملی ایالات متحده چندان که باید، توجه نکردهاند؛ این تهدید، جنگ اطلاعاتی مسکو علیه نیروهای امریکایی در افغانستان است.
هرچند کانالهای خبری روسیه بیش از یک دهه است که گزارشهای گمانپردازانه و حدسی را دربارهی اعمال جنایتآمیز ایالات متحده در افغانستان برجسته میکنند، جنگ اطلاعاتی روسیه علیه نیروهای امریکایی در افغانستان اما پس از آن شدت گرفت که مسکو روابط امنیتی خود را با طالبان در سال ۲۰۱۵ تقویت کرد. روسیه با دروغپراکنی و انتشار اخبار ساختگی که از طریق امواج رادیویی و رسانههای خبری آنلاینِ تحت حمایت کرملین پخش میشود، در صدد است تا بر افکار عمومی افغانها در مورد ایالات متحده تأثیر بگذارد.
بهصورت مشخص، دروغپراکنی روسیه به دنبال افزایش حمایت افغانها از خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان و افزایش سؤظنها در مورد اهداف نیروهای امریکایی است که در افغانستانِ پسا جنگ باقی میمانند.
کرملین با پخش و اشاعه توطئههای ضدامریکایی از طریق رسانههای دولتی روسیه، مانند «اسپوتنیک دری»، که اخبار را به زبان مادری افغانها مخابره میکند، و برجستهکردن این خبرها در بیانیههای رسمی خود، استراتژی مداخله سیاسی خود علیه دموکراسیهای غربی را تبدیل به سلاح جنگی در افغانستان کرده است.
هرچند خاطرات جنگ شوروی در افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۹) همچنان به احساسات ضدروسی در افغانستان دامن میزند، سرمایهگذاریهای زیربنایی و ساخت نهادهای آموزشی از جانب روسیه در افغانستان تصویر مسکو را در بین جوانان افغان، که ایالات متحده را بهعنوان یک قدرت اشغالگر میبینند، ترمیم کرده است. بهبود تصویر روسیه و رشد احساسات ضدامریکایی در افغانستان، موجب تقویت کشش و برد پروپاگاندا و دروغپراکنی روسیه در این کشور شده است. اسپوتنیک دری بیش از ۲۷۵ هزار دنبالکننده در فیسبوک دارد. این کاربران روزانه چندین مطلب را که در آن رفتار ایالات متحده در افغانستان محکوم و به باد انتقاد گرفته میشود، دریافت میکنند.
درست مانند تلاشهای روسیه برای ایجاد بیاعتمادی نسبت به لیبرال دموکراسی در جوامع غربی، ویژگی تاکتیکی دروغپراکنی مسکو در افغانستان نیز سیالیت ایدئولوژیک و پیامهای متنوع و گاه متناقض آن است. روسیه عمدتا دو روایت را دربارهی رفتار ایالات متحده در افغانستان پخش و ترویج کرده است: یکی این است که ایالات متحده عامل اصلی بیثباتی و افراطگرایی در افغانستان است و دومی این است که دولت امریکا اهداف نواستعماری در افغانستان دارد، که باعث طولانیشدن حضور ارتش این کشور در افغانستان شده و به محض پایان جنگ کاملا آشکار خواهد شد.
این روایت که ایالات متحده از طریق ناکنشوری در برابر تروریسم یا حمایت فعال از شبکههای افراطی مانند دولت اسلامی (داعش)، افغانستان را بیثبات کرده است، عمدهی موضوع پوشش رسانهای روسیه از افغانستان را تشکیل میدهد. در ماه اکتبر ۲۰۱۷، حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان در مصاحبه با شبکه خبری «راشا تودی» یا «آر تی»، دولت اسلامی در افغانستان را «ابزار»ی خواند که ایالات متحده از آن برای پیشبرد اهداف منطقهای کلانتر خود استفاده میکند. کرزی از سال ۲۰۱۴، زمانی که از کرملین به خاطر الحاق کریمه به روسیه حمایت کرد، به کرملین نزدیک بوده است.
در ماه فبروری ۲۰۱۸ احمد وحید مژده، فرمانده سابق مجاهدین و تحلیلگر سیاسی افغانستان در مصاحبه با اسپوتنیک دری اظهار داشت که بسیاری از افغانها معتقدند که یک «دست خارجی مرموز» از داعش در افغانستان حمایت میکند. همانطور که بعدا در این مصاحبه روشن شد، منظور آقای مژده از دست خارجی، اشاره مستقیم به ایالات متحده بود. رسانههای روسیه برای تقویت اعتبار این ادعاها، این ادعا را که ایالات متحده با دولت اسلامی بهعنوان یک پدیده بینالمللی همدست و به دنبال تضعیف اقتدار رییسجمهور بشار اسد در سوریه و تضعیف نفوذ ژئوپلیتیک ایران در عراق است، برجسته کردهاند.
مقامات روسیه بارها این ادعاها را در بیانیههای عمومی و مصاحبههای خود با رسانههای دولتی روسیه صحه گزاردهاند. در آگست سال ۲۰۱۸، وزارت خارجه روسیه ادعا کرد که «هلیکوپترهای ناشناس» برای جنگجویان دولت اسلامی در افغانستان اسلحه انتقال میدهند. این ادعا بر مصاحبه قبلی اسپوتنیک با عتیقالله امرخیل، جنرال سابق افغانستان، استوار بود که در آن مصاحبه به این احتمال که هواپیماهای امریکایی به جنگجویان دولت اسلامی در قاچاق سنگهای قیمتی و مواد مخدر از افغانستان کمک میکند، اشاره شده بود.
این روایت غلط حتا زمانی که روسیه پیشنهاد داد بهعنوان ضامن در توافقنامه صلح امریکا و طالبان عمل کند، ادامه داشت. در ماه سپتامبر ۲۰۱۹، «سرگئی بسدا»، یک مقام اطلاعاتی ارشد روسیه، ایالات متحده را به انتقال شبهنظامیان دولت اسلامی به شمال افغانستان متهم کرد.
در ۴ جولای همان سال، ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه روسیه در افغانستان ادعا کرد که دستداشتن امریکا در تجارت مواد مخدر افغانستان یک «راز آشکار» است و در کابل «همه از این کار بیزار و خسته هستند و به آن بهعنوان یک چیز مسلم، توجه نمیکنند.» مشارکت منظم سیاستمداران افغان که توطئههای ضدامریکایی را ترویج میکنند، مانند حامد کرزی، در نشستهای مسکو، شواهد را مبنی براینکه روسیه به دنبال تقویت نظرات ضدامریکایی در بین مردم افغانستان است، تقویت میکند.
رسانههای روسیه علاوه بر به تصویرکشیدن دولت امریکا بهعنوان حامی افراطگرایی و عامل بیثباتی در جبهه جنوبی روسیه، شایعات غیرقابل اثبات دیگر را نیز دربارهی آجندای نواستعماری مخفی ایالات متحده در افغانستان منتشر کردهاند. در ماه جون سال ۲۰۱۷، اسپوتنیک دری به نقل از یک نماینده پارلمان افغانستان از ولایت هلمند، نوشت که نیروهای امریکایی به جای شرکت در عملیاتهای ضدتروریستی، اورانیوم را از منطقه به بیرون قاچاق میکنند. اسپوتنیک در این گزارش خود نقل قولهایی از ساکنان محلی ناشناس را آورده بود که ایالات متحده را به «چور و چپاول» متهم کرده بودند.
در ماه فبروری ۲۰۱۸ کرزی به اسپوتنیک گفت که ایالات متحده «افغانستان را بهعنوان ابزاری برای تطبیق برنامههای ژئوپلیتیک خود در منطقه» میبیند. «ریانووستی»، خبرگزاری بینالمللی متعلق به دولت روسیه با استناد به گفتههای اخترشاه همدرد، تحلیلگر سیاسی افغانستان، ادعا کرد که ایالات متحده برنامههای استراتژیک بلندمدت در افغانستان دارد و این برنامهها به واشنگتن امکان میدهد تا از منابع معدنی آسیای میانی بهره ببرد و به ذخایر استفادهنشده نفت و گاز طبیعی ایران دسترسی پیدا کند. هرچند توطئهها درباره اهداف هژمونیک ایالات متحده در افغانستان بسیار زیاد است، رسانههای دولتی روسیه اما اغلب جاهطلبیهای چین در منطقه را کماهمیت جلوه میدهند و رضایت بیجینگ از سیاست امنیتی روسیه در آسیای میانه و عناصر سازنده ابتکار «کمربند و راه» چین را برجسته میکنند.
اکنون که ارتش امریکا گامهایی را برای خروج از افغانستان برداشته است، رسانههای روسیه روی گزارشهایی دربارهی پرسنل اطلاعاتی یا امنیتی خصوصی ایالات متحده که در افغانستان باقی میمانند، تمرکز کرده و آنها را بهعنوان یک نیروی اشغالگر دائمی به تصویر میکشند. ادعاها در مورد اهداف هژمونیک ایالات متحده در افغانستان پس از افشاگریها در مورد جایزه روسیه به طالبان بیشتر شده است. در مقاله اسپوتنیک در مورد برنامه انعامدهی روسیه به طالبان، از محمد داود میرکی، فعال افغان، نقل شده است که گفته «جنگ در افغانستان، گاو شیری برای ایالات متحده و ناتو است که نمیخواهند از دستش دهند.»
مقامات روسیه این روایتها دربارهی رفتار ایالات متحده را تأیید کردهاند. در ماه مارچ ۲۰۱۸، کابلوف اظهار داشت که عملیاتهای نظامی ایالات متحده در افغانستان بخشی از تلاش ژئوپلیتیک گستردهتر واشنگتن علیه روسیه و چین است. او تلاشهای امریکا برای حذف تسلیحات روسی از ارتش و نیروهای افغان را ثبوت آجندای هژمونیک ایالات متحده خواند.
به دنبال این اتهامات، اسپوتنیک دری با جنرال دولت وزیری، سخنگوی وقت ارتش افغانستان گفتوگو کرد که در آن مصاحبه جایگزینی اسلحه روسی با اسلحه امریکایی بهعنوان «جنایتی علیه ارتش افغانستان» و ثبوت این امر که امریکا به ارتش افغانستان بهعنوان «سپر انسانی» خود نگاه میکند، توصیف شد. همچنین وزارت امور خارجه روسیه ایالات متحده را متهم کرد که انتخابات سال ۲۰۱۹ افغانستان را به منظور پیشبرد منافع خود به تعویق انداخته. هدف این اتهام تقویت تلاشهای رسانهای دولت روسیه برای به تصویرکشیدن دولت افغانستان بهعنوان دستنشانده امریکا بود.
رسانههای دولتی روسیه علاوه براینکه تهدیدی بالقوه علیه نیروهای امریکایی است، میتواند نفوذ و تأثیرگذاری مسکو بر افغانستانِ پساجنگ را نیز تقویت کند. اسپوتنیک مرتب بر تمایل روسیه به سرمایهگذاری روی بازسازی پساجنگ افغانستان تأکید میکند و اظهارنظرهای سیاستمداران ضدامریکایی، مانند عبدالقیوم کوچی، سفیر افغانستان در مسکو، را برجسته میکند. عبدالقیوم کوچی از نقش روسیه بهعنوان حافظ صلح در آینده افغانستان تمجید میکند.
این خبرها در حمایت از کارزار قدرت نرم روسیه در افغانستان است که آغاز آن به ساخت مرکز فرهنگی روسیه در سال ۲۰۱۴ با هزینه ۲۰ میلیون دالر برمیگردد و اخیرا به ابتکارات آموزشی گسترش یافته است که از جانب کرملین تمویل میشود. علاوه براین، رسانههای دولتی روسیه با به تصویرکشیدن دولت غنی بهعنوان اداره ناکارآمد و وابسته به ایالات متحده، مخالفان غنی از جمله چهرههای ضدسیستم مانند گلبدین حکمتیار و نیز «عناصر قابلاعتماد» طالبان را، تقویت میکند.
تقویت حمایت عمومی در افغانستان از این چهرهها و جادادن طالبان در ائتلاف با دولت شناختهشده در سطح بینالمللی افغانستان، ابزار فشار بلندمدت روسیه در افغانستان را تقویت میکند و به مسکو شرکای محلی را فراهم میکند که با همکاری آنها بتواند منافع امنیتی خود را در این کشور محافظت کند.
جنگ اطلاعاتی جاری مسکو علیه نیروهای امریکایی تهدیدی است که سزاوار توجه بیشتر است. ایالات متحده باید این واقعیت را بپذیرد که کارزار روسیه برای نشر و پخش اطلاعات غلط، نهتنها تهدیدی برای لیبرال دموکراسی است، بلکه در آینده خطری جدی برای امنیت نیروهای امریکایی در مناطق جنگی مانند افغانستان نیز خواهد بود.
تلاشهای دولت ترمپ برای تضعیف انسجام و استقلال ابزارهای رسانهای ایالات متحده، مانند صدای امریکا، در برابر کارزار دروغپراکنی و پروپاگاندای روسیه، فقط آسیب را دو برابر میکند و باید فورا متوقف شود. اگر مقامات امریکا به تهدید جنگ اطلاعاتی روسیه در افغانستان رسیدگی نکنند، مسکو میتواند استفاده از اطلاعات غلط و پروپاگاندا علیه ارتش امریکا را در سایر زمینهها نیز استفاده کند و برای سربازان امریکایی تهدید خلق کرده و حمایتهای محلی مهم از کارزارهای ضد تروریسم ایالات متحده را تضعیف کند.
اطلاعات روز