مثلث بحران / نجات در سال 2020 ـ در این سال بازیها از سر گرفته میشود
۱۱ جدی ۱۳۹۸
متمرکزسازِیِ قدرت؛ با تاکتیک “پشتونیزهسازی” ساختار
اندیشکدههایِ راهبردی و اطاقهایِ مطالعاتِ استراتیژیک بازیگران داخلی و خارجیِ بحران درافغانستان، این وضعیترا ناشی ازعدمِ “تمرکزِ قدرت” در یک جامعهی متاخصم «چندصدایی ایدلوژیک/ فرهنگی» ناشی از اشتباه محاسباتیِ دوگانهانگارِ جنگِ سرد، میان امریکا و شورویِ وقت در دوران جهاد، وارزیابی غلطِ استخباراتیِ در سایه سکوتِ سرد امریکا در قبال کشورهای درحالِ توسعهی منطقه چون ایران،پاکستان، هند و چین بعد از خروجِ شوروی تا آمدنِ امارت اسلامیِ گروه طالبان و ظهور گروهکهای «سفلی ـ جهادی» و دوران بسط هژمونیکِ فرهنگی لیبرال درسایهیِ تحقق دموکراسی و استیلایِ سلطهی نظامی زیر چتر مبارزه با تروریسم در کشور میدانند لذاست که از 2001 تا 2020 اوضاع در موارد فوق الذکر به صورت تصاعدی به وخامت گرایید.
براساس این داده؛ نسخهی نجاتِ افغانستانرا از 2020 به بعد برای دهسال دیگراز سرنوشتند و قدمهایِ مهمی را در راستایِ متمرکز سازیِ قدرت با تاکتیک “پشتونیزه سازی” ساختار برداشتند.
چنانچه دراین پنج سال اخیر؛ اشرافِ قدرتمندِ اقوام غیرپشتونی ازساختارِ نظام، برچیده شد وجزایرِ قدرت ازهم چیده شدند و خارهایِ مزاحم سرراه این سناریو یکی پشت دیگری درو شد و مشقِ دمکراسی نمرهی خوبی نگرفت و بحثِ مبارزه با تروریسم به گفتمان معامله با صلح جا خالی کرد.
تقویت درانیها وتضعیف غلجاییها
در تاریخِ سیاسیِ افغانستان، فقط دوبارغلجاییها آنهم اتفاقی به قدرت رسیدند و درهردو دوره درانیها اصطکاکهایِ جدیِ فرا روی ثباتِ سیاسی کشور، به نفغ غلجاییها بهشمار میروند؛ چنانچه با روی کارآمدنِ نجیبالله “احمدزی” درانیها یک صدا به جهاد روی آوردند وتنها گلبدین حکمتیار آنهم براساس
تغایرایدلوژیک درصفِ جهادیها قرار گرفت. کرزی تنها کسی بود که ازآمدن گلبدین بهنظام ممانعت میکرد و با روی کار آمدنِ اشرف غنی “احمدزی” حکمتیار نیز بهنظام کشانده شد تا صف آرایی غلجاییها علیه درانیها قویتر گردد و این به خود بحرانرا سرکشتر ساخت.
باورعمومی این استکه یکی ازعوامل متمرکزسازی قدرت درافغانستان برگشتِ دوبارهی درانیها به ارگِ ریاست جمهوری است و بخشِ اعظمِ گروه طالبان نیز از درانیها ولویه کندهار نمایندگی می کنند که اصلا طرفدار صلح با دولت مرکزی درحاکمیت غلجاییها نیستند.
صلح با دیپلماسیِ اشباع از جنگ
آنچه درقطرجریان دارد تلاش دوامدار برای یک جنگ داخلیِ دیگر، در سایهی آمدنِ صلحِ مسلح است تا مجالِ بیرونشدن آبرومندانهی قواتِ خارجی ازکشور فراهم گردد. با بیرونشدن امریکا و ناتو از کشور افغانها بر میگردند به نقطهی اول که بودند.
جنگِ گرم برای متمرکز ساختنِ قدرت در سایهی کشاندنِ دوبارهی درانیها به اوجِ اقتدار و توزیعِ قدرت از بالا به پایین براساسِ قاعدهی «هرم وارونه» درقاعده هرم قدرت سیاسی آیندهی افغانستان تا سال 2030 به طور وسیع پشتونهایِ درانی و دربدنهی هرم قدرت پشتونهای غلجایی و درنوکِ هرمِ قدرت، سایراقوام غیرپشتونی جا خوش خواهند کرد.
این سناریو، از درونِ یک جنگ داخلی دهسالهی دیگر میآید وهرگز از جادهی صلح بین الافغانی نخواهد گذشت؛ چون از نقطهنظرِ روانی، شهروندانِ کشورهای در حالِ منازعه با یک ترکیب چندصدایی، برای مدتهای مدیدی روحیهی خشونتطلبی و دوئیتخواهی پیدا میکنند وبایستی این روحیه شکسته نه، بلکه اشباع شود تا خود از دست جنگ بردارند.