شکاف در گنبد آهنین طالبان؛ چاقوی شبح سرگردان، روی گردن رهبر امارت
۲۹ عقرب ۱۴۰۴
گزارش ادعایی از سارا آدامز، کارمند پیشین CIA درباره تلاش نافرجام برای کشتن رهبر طالبانیک پرسش خطرناک را زنده میکند:
چطور ممکن است کسی تا شعاع چند متری هبتالله نزدیک شود، آنهم در قندهار؟
قندهار امنترین، بستهترین و کنترلشدهترین نقطه در سراسر افغانستان زیر سلطهٔ طالبان است.این شهر «پایتخت واقعی» امارت است و هبتالله در آن در قلب یک حلقهٔ استخباراتی چندلایه زندگی میکند:
محافظان ویژهٔ لایق
- ادارهٔ استخبارات ولایت
- نیروهای صفری
- حلقهٔ قبیلهای قندهاری
- امنیت شخصی متعلق به شورای علما
- و کنترل کامل بر رفتوآمد
بنابراین نزدیک شدن به هبتالله در قندهار، تصادف نیست—رخنه است. اگر این حمله واقعی باشد، یعنی گنبد آهنین قندهار ترک برداشته است. قندهار آخرین سنگر طالبان است.
اگر در آنجا رخنه ایجاد شود،
این یعنی:
- یا یکی از محافظان «منبع» شده
- یا اطلاعات از داخل نشت کرده
- یا یک گروه منطقهای توانسته به هستهٔ امارت نفوذ کند
- یا طالبان دچار شکاف داخلی شدهاند
رخنه در کابل طبیعی است؛
رخنه در قندهار علامت فروپاشی از درون هستهٔ قدرت است.
۲) زمانبندی نشان میدهد موضوع تصادفی نیست
این ادعا درست در لحظهای مطرح شد که:
- پاکستان علناً تهدید به حمله و «جنگ آشکار» کرده
- اسلامآباد دنبال فتوای جهانی علیه طالبان است
- شورای علمای پاکستان بسیج شده
- مذاکرات استانبول شکست خورده
- اختلاف حقانی–قندهاری در اوج است
- و گزارشهایی از طراحی منطقهٔ حایل توسط پاکستان منتشر شده
در چنین شرایطی،
طالبان نیاز به یک «روایت دفاع مقدس» دارند.
سناریوی «ترور امیرالمؤمنین»
میتواند سه هدف را یکجا تأمین کند:
تبدیل جنگ احتمالی با پاکستان به جنگ مذهبی
یکپارچهسازی دوبارهٔ طالب در برابر دشمن مشترک
مشروعیتسازی از رهبر غایب
۳) اما اگر ساختگی نباشد، دو احتمال واقعی میماند
الف) کار استخبارات پاکستان
پاکستان سابقهٔ طولانی در نفوذ در حلقههای قندهار دارد.
احتمال دارد این حادثه یک پیام باشد:
«ما به رهبر تو میرسیم،
پس تو هم باید به میز مذاکره برگردی.»
پیامی خشن اما مؤثر.
ب) شکاف داخلی—بهویژه از سوی حقانیها
شبکهٔ حقانی از سال ۲۰۲۲ عملاً در رقابت قدرت با قندهاریهاست.
اگر حلقهٔ امنیتی قندهار تضعیف شده باشد،
اولین کسانی که خوشحال میشوند،
جبههٔ حقانی است.
و این میتواند نشانهٔ مرحلهٔ جدید «جنگ سرد داخلی طالبان» باشد.
۴) یا طالبان خودشان این روایت را ساختهاند
نباید سادهلوح بود.
طالبان بارها از «تهدید امنیتی ساختگی» استفاده کردهاند تا:
- حضور رهبر را معنویتر کنند
- او را «برگزیده» و «محفوظبهارادهٔ الهی» نشان دهند
- با تهدید خارجی، صفوف داخلی را متحد کنند
- مخالفان داخلی را خاموش کنند
قندهار جایی نیست که یک فرد چاقو در دست سر برسد.
اگر روایت «ترور» منتشر شده،
یا پیام است
یا ابزار سیاسی.
۵) جمعبندی: قندهار اگر لرزیده باشد، کل امارت میریزد
قندهار ستون فقرات طالبان است.
اگر امنیت رهبر در قندهار ترک بردارد،
این معنایش فقط یک چیز است:
امارت وارد مرحلهٔ جدید آسیبپذیری شده است—
از درون و از بیرون.
چه این حادثه واقعی باشد،
چه سناریو،
در هر دو صورت طالبان میخواهند چیزی بگویند:
«جنگ بزرگ نزدیک است.»
«ما هدف قرار گرفتهایم.»
«و باید برای جنگ مشروعیت مذهبی ساخته شود.»
این ماجرا حادثه نیست؛
نشانه است.
نشانهٔ آغاز یکی از حساسترین فصل