داشتن همسایه قدرتمند و با ثبات و یا برعکس آن می تواند بر امنیت ملی، اقتصاد و ثبات سیاسی کشور ها تأثیر گذار باشد. این مقوله متحول است گاهی همسایه قدرتمند و گاهی همسایه ضعیف میتواند جهت گیری های سیاسی را به هدف برساند. افغانستان به عنوان کشوری که از لحاظ ژئوپلتیک موقعیتی تأثیر گذاری در منطقه دارد همواره مورد توجه قدرت های بزرگ و همسایه ها بوده است. متأسفانه همه همسایه ها و حتی برخی از قدرت های منطقه ای؛ همواره تلاش داشته اند تا افغانستان را به عنوان یک همسایه ضعیف ترجیع دهند. ضعف افغانستان را در توانایی خویش دیده اند و در این راستا استراتیژیک های کوتاه مدت و بلند مدت مشخصی را نیز دنبال نموده و اگر از حق نگذریم موفقیت هایی زیادی را نیز به دست آورده اند.
بحث و بررسی این موضوع می تواند زمان بسیاری نیاز داشته باشد لذا در این نگارش کوتاه تنها به گزینه ایران اشاره می نماییم. قبل از اشاره به نکات اساسی و جهت گیری های سیاست خارجی ایران خوب است این فرضیه را مطرح نماییم که «افغانستان قدرت مند هیچ ضرر امنیتی برای همسایه های خود ندارد. افغانستان قدرت مند از طرفی بر رونق اقتصادی کشور های همسایه کمک می کند و از جانبی هم در ایجاد منطقه ای قدرت مند و با ثبات میتواند نقش اساسی داشته باشد.»
با توجه به ترکیب قومی و مذهبی پراکنده در افغانستان می توان گفت نفوذ و استفاده از احساسات قبیلوی – مذهبی کار چندان دشواری نیست. این ابزار همواره در اختیار همسایه های ما قرار داده و از آن بخوبی نیز استفاده نموده اند. افراطگرایی در چهره های مختلف آن همواره ابزار خوبی برای ایجاد تشنج، نارامی، بی ثباتی و درگیری در افغانستان بوده و تاریخ افغانستان شواهد زیادی مبنی بر این اصل دارد. پادشاهان از احساسات قومی – مذهبی مردم استفاده نموده غارت ها نمودند و فتوحاتی نیز داشتند.
از سالهای بعد از خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان این ابزار در اختیار کشور های همسایه افغانستان قرار گرفت. پاکستان با تقویت حرکت های اسلامی تندرو گونه و ایران با حمایت گروه های شیعی مذهب تلاش بر بی ثباتی سیاسی – اقتصادی در افغانستان داشتند. البته گاهی برای کنترل وضعیت حرکت های درونی پیشگیرنده نیز وجود داشت. گروه های مختلف شیعی از جانب ایران حمایت میشد و گاهی برای کنترول اوضاع این گروه ها نیز باید با یکدیگر نزاع می نمودند. چنانچه شواهد زیادی در مناطق مرکزی، بامیان، بلخ، سرپل و دیگر ولایات وجود دارد.
اما به باور این نگارش، بی ثباتی افغانستان به نفع همسایه ها نیست، بلکه میتواند منطقه ای قدرت مند را ایجاد کند. سیاست های اشتباه و خصمانه ایران هنوز هم دوام دارد. ایرانی ها به اشتباه از گروه هایی حمایت کردند که جز چاپلوسی و تملق هیچ نفعی برای آنها نداشته است. امروزه نیز صدا هایی مبنی بر ایجاد دوباره گروه فاطمیون و اعزام آنها به افغانستان برای مقابله با (به اصطلاح) داعش شنیده می شود. این حرکت می تواند دامنه نا امنی را تا سرحدات و حتی داخل مرزهای ایران بکشاند. سفارت ایران در افغانستان نیز هیچگاه ارتباط مؤثری با گروه های تأثیر گذار برقرار ننموده است. شاید کمی تمسخر آمیز باشد اما علاقمندی بسیار شخصیت های ایرانی به تملق و چاپلوسی آنها را از مسیر حقیقت های عینی سیاست دور ساخته است. شاید تصور بر این باشد که پاشیدن گل توسط تعدادی در دروازه سفارت امتیاز بسیار کلانیست. اما چنین نیست، این ابزار های تبلیغاتی اکنون کهنه شده اند و جایگاه قابل قبولی ندارند، چنانچه دیدیم از این حرکت نفرت ها به وجود آمد و انتقاد های زیادی صورت گرفت.
(ادامه دارد)