پربیننده ها

مارا در فیس بوک دنبال کنید

قران

زمان‌سنجی یا تاریخ‌گذاری در قرآن

۰۶ ثور ۱۴۰۲

زمان‌سنجی یا تاریخ‌گذاری در قرآن

علی‌ظفر یوسفی

درآمد

هرکتابی – چه آسمانی یا غیر آسمانی – اگر خالی از زمان‌سنجی یا بدون گونه‌هایی از زمان باشد، آن کتاب قابل اعتماد و اعتبار نخواهد بود. از این نظر، قرآن کریم خالی از مدل‌های زمانی نبوده و تردیدی نیست که زمان، نقش مهمی در فهم بهترِ آیات قرآن دارد مثل بازشناسی آیات مکی و مدنی که ظاهرا احکام که در مکه نازل شده با احکام که مدینه نازل شده، تفاوت زیادی دارند. روش قرآنی راجع به ثبت رویداد تاریخی، با روش های معمول تفاوت دارد. زمان‌سنجی بر دو گونه است به طور کلی، یکی این که – طبق تعریف دایره المعارف فارسی – عبارت است از  زمانِ وقوع یک امر یا حادثه‌ای، نسبت به مبدأ معین یعنی مبدأ تاریخ… این همان تاریخ یا زمان تقویمی است. به عبارت دیگر، این همان تاریخ مطلق است که از نظر روز و ماه و سال، به طور دقیق ثبت شده و نسبت به یک مبدأ تاریخ – قمری یا شمسی – سنجش می‌گردد. فی المثل، غزوه بدر در رزو هفدهم ماه رمضان در سال دوم هجرت به وقوع پیوسته است. نوع دیگرِ زمان، زمان یا تاریخ نسبی است؛ در این مُدل از تاریخ، در آن از اندازه‌گیری نسبت به یک مبدآ، خبری نیست بلکه یک حادثه نسبت به حادثه‌ی دیگری مقایسه شده و سنجیده می‌شود که کدام یکی از آن واقعه، قبل از دیگری واقع شده است فی المثل، حضرت نوح قبل از حضرت ابراهیم زندگی می‌کرده است.

1 – مقایسه زمان‌سنجی در قرآن و تورات

در تورات یا عهد عتیق، در پنج سِفر مشهور آن، برخی وقایع و حوادث از نظر زمانی و تاریخی، مشخص و سنجش شده و از تاریخ مطلق در آن استفاده شده است. در سفر پیدایش باب 1 که آغاز خلقت هستی و کاینات است، مدت خلقتِ این جهان شش روز  به تفکیک روزها، درج شده است. در قرآن نیز مدتِ آفرینش آسمان و زمین، به طور سربسته شش روز ذکر شده ولی تفصیلی در آن نیامده است که روز اول چه اتفاقی افتاد و روز دوم تا ششم چه کارهایی صورت گرفت… در تورات، کتاب پیدایش باب 8 آیات 4 و 5 و 13، تاریخِ نشست کشتی نوح و کم شدن آب و خشک شدن آب از روی زمین، صریحا ذکر شده است و نشان میدهد که در تورات، ثبت تاریخِ یک واقعه، مورد توجه بوده و ذکر شده است.

2 – روش قرآن در ذکر تاریخ وقایع

نظر به این که تاریخ هجری، در زمان بعد از پیامبر، تاسیس شده است، ولی ماه‌هایی دوازده گانه قمری و شمارش ایام وجود داشته و گرچه برخی ادعا کرده اند که در زمان پیامبر، مکتوبات مهم، بر اساس تاریخ هجرت، محاسبه می‌گردید که قابل بحث است؛ به هرحال در قرآن کریم، از سوره حمد تا سوره ناس، نمی توان مواردی پیدا کرد که تاریخ ثبت یا وقوع آن ذکر شده و از زمان مطلق استفاده شده باشد. بلکه هرآن‌چه در قرآن آمده است، تاریخ نسبی است. مثلا در قرآن، از غزوه‌های مهمِ مثل بدر و خندق و حنین، اسم برده شده ولی تاریخ وقوع این غزوه ها نیامده حتی از وقوع آن در روز چندم از ماه قمری نیز ذکر نشده است. اما کلماتِ مثل «الیوم» در سوره‌ مائده که طبق باور شیعیان، راجع به روز تعیین خلافت امام علی بعد از رحلتِ پیامبر نازل شده است، در آن تصریح شده که در همین روز (18 ذیحجه) دین شما کامل شد، کافران نا امید شدند و… یا در سوره توبه آیه 3 همان سالِ که مشرکین از ورود به مسجد الحرام منع شدند؛ این نوع آیات، شاید نوعی اشاره‌ی به زمان یا تاریخ مطلق داشته باشد ولی بازهم باید توجه داشت که زمان وقوع دقیقِ این نوع رویداد، از احادیث یا متون تاریخی قابل اثبات است و اگر ما باشیم و قرآن، نمی‌توان از آن یک تاریخ معینی به دست داد.

3 – کلماتِ دال بر زمان و تاریخ نسبی در قرآن

گفته شد که در قرآن از تاریخ مطلق استفاده نشده است این‌که حادثه‌ی با تاریخ و زمان معینی ذکر شده باشد چنین نیست. ولی از کلماتِ که دال بر زمان است، یا حتی از محتوایِ داستان‌های قرآنی، می‌توان فهمید که فلان واقعه نسبت به واقعه دیگری، تقدم یا تاخر دارد. که تاریخ نسبی به طور فراوان در قرآن استفاده شده است. از محتوای داستان خلقت آدم و امر شدنِ فرشتگان برای سجده بر آدم و تمرّد ابلیس از سجده بر آن، روشن است که این داستان‌ها طبق ترتیب که در قرآن ذکر شده رخ داده است. اکثرِ زمان سنجی بر اساس کلمه‌هایی معینی قابل فهم است. کلمات مثل: «بعد» «قبل» «فاء» «اذ» و… سوره نساء آیه 163راجع به سرگذشت پیامبران سخن رفته و در آن آمده است که «ما به تو ای پیامبر وحی کردیم کما این که به نوح و انبیاءِ بعد از نوح نیز وحی کرده بودیم». (انا اَوحینا اِلیک کما اوحینا الی نوحٍ و النبیین من بعده). یا در سوره‌ی ص آیه 12 آمده است: «کذّبت قبلهم قوم نوح…» آیات مشابهِ این موارد، فراوان بوده و به آسانی هم قابل برداشت است که همه نشانگرِ نسبی بودن تاریخ در متن قرآن است.

4 – تاریخ نسبی در قرآن امر اتفاق یا انتخاب؟

مشخص شد که در قرآن از تاریخ مطلق و یا سنجش یک رویداد نسبت به یک مبدأ معین، استفاده نشده است و آن‌چه در آن استفاده شده از مدل تاریخ نسبی است. پرسش این است که علتِ یا حکمت آن چیست؟ اگر خداوند در متن قرآن از تاریخ مطلق کار می‌گرفت، شاید بسیاری از تردیدها و ابهاماتِ که گاها هم مهم است برطرف می‌گردید. در پاسخ به این پرسش باید گفت به نظرِ قاطبه مسلمین، هرآن‌چه در قرآن ذکر شده یا مواردی که ذکر نشده است، دارای حکمت‌ها و هدف‌هایی است که اکثر آن سرنوشت مسلمانها از نظر «یسر» و «عسر» است. (لا تسئلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوءکم…. مائده 101). یکی از حکمت‌هایی عدم استفاده از تاریخ مطلق این است که سنجش دقیق زمان در داستان‌ها و رویدادهای قرآنی، اهمینی آن‌چنانی نداشته است. مثلا – قبلا گفته شد که – در تورات آمده است که کشتی نوح در فلان روز از ماه فلان و سال معین، بالای کوه آرارات نشست. در قرآن فقط آغاز این داستان ذکر شده و پایان آن… آغاز آن «اذا جاء امرنا و فار التنور… هود 40». پایان آن: «استوت علی الجودی… هود 44». اگر در قرآن، تاریخ دقیق آن ثبت می‌شد اهمیتی ظاهرا نداشت. ولی آغاز و پایانِ قصص، در زمان حال و گذشته از اهمیتِ والایی برخوردار بوده است. راجع به داستان خروج موسی از مصر و رفتن به سمتِ شعیب، هیچ تاریخی دقیقی را قرآن به دست نمی‌دهد ولی در همین مقطع کوتاه، اتفاقاتِ پر اهمیتی رخ داده است مثل سقایتِ مواشیِ دختران شعیب از طرف موسی و این‌که دوباره دخترِ شعیب آمد که موسی را نزد شعیب برد، شعیب او را به دامادی گرفت، مورد ضروری‌تر که حایز تربیت است مساله «حیاء» دختر شعیب از حضرت موسی است «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء… قصص 25». پس آن چه از نظر قرآن دارای اهمیت بوده قابل ذکر است. نمونه دیگر، مساله «بلوغ» است. در هیچ کجای قرآن سخن از تعیین سن بلوغ نیامده به این دلیل که انسانها از نظر وراثت و محیط و… باهم برابر نیستند بلکه تعیین سن بلوغ، سبب انواع مشکلاتی در بین نوجوانان خواهد شد و تعیین آن به دوش والدین و اهل خانه است که در قرآن گفته شده است کودکان را بیازمایید… نتیجه این‌که هر موضوعی که در قرآن از آن تذکر رفته یا مواردی که نیامده است، یکی از حکمت‌هایش می‌تواند نظر به اهمیت و ضرورت بودن یا نبودن آن است و تاریخ مطلق اگر در قرآن ذکر نشده است، یکی از دلایل آن، اهمیت نداشتن آن در سرنوشت انسانها یا در استنباط احکام شرعی است.

والله العالم.