هزارههای موشخور؛ واقعیت یا برچسب؟
۰۹ جدی ۱۴۰۲
در افغانستان برای هزارهها یک طعنه قومی بسیار آشنا است: “هزاره موشخور”. در این شکی نیست که چنین طعنههای قومی ریشه در خصومت و نفرت قومی دارد، اما واقعا ریشه این طعنه در کجاست؟ چرا چنین طعنهای ساخته و عمومی شده بود؟
نویسنده: جعفر عطایی
لشکریان مغول یک قسمت زیاد غذای خود را از شکار حیوانات وحشی تهیه میکردند. آنها معمولا آهو، گوزن، گراز، خرگوش، موش خرما و سنجاب را شکار میکردند و میخوردند. موش خرما که مغولان آن را تربغان میگویند، به صورت گسترده خورده میشد و از پوست آن برای دوختن لباس استفاده میکردند. امروز هم در مغولستان تربغان را میخورند و غذای معروفی به اسم بوداغ در واقع کباب موشخرما است.
مغولها از لحاظ فرهنگی و اعتقادی با مردمان دیگر سرزمینها تفاوت بسیار داشتند. به صورت طبیعی بسیاری از رفتار آنها برای مردمان دیگر عجیب و باعث جلب توجه بود. از جمله غذایی که میخوردند. مارکو پولو سفرنامهنویس معروف ایتالیایی که درباره مغول زیاد نوشته است، در سفرنامهاش با تعجب مینویسد که مغولها “موش فرعون/Pharaoh’s Rats”میخورند. اهمیت این روایت مارکوپولو در این است که حتی او تربغان مغولی را موش میدیده است. در حالی که تربغانها از خانواده موشها نیستند. بلکه خود نوع حیوانی دیگری هستند. هرچند در فارسی نیز تربغان را موش خرما، موش صحرایی و میرموشها میگویند که برگرفته از شباهت این حیوان به موش است.
تربغان را هزارهها تبرغو یا تبرغان میگویند. در مغولی فعلی تروغه/тарвага میگویند. در انگلیسی به نوع مغولی آن Tarbagan marmot گفته میشود و در میان تاجیکها و پشتونها هم آن عدهای که ریشه مغولی دارند و یا همسایه هزارهها بودهاند تبرغان میگویند. در ولایات شمال شرق افغانستان به آن ووندوک/اوندوک/فندوک گفته میشود.
تربغان و انسان به صورت مشترک به طاعون مبتلا میشوند و باعث انتقال این بیماری به انسان تربغان است و به همین خاطر امروزه نقطه ثقل نشر بیماری طاعون مغولستان است، چون تا هنوز مغولها تبرغان را میخورند.
گفته میشود که در افغانستان نورستانیها تبرغان را میخورند و در مناطق دیگر مثل پنجشیر، بدخشان، تخار، قندوز و غیره بخاطر دوایی خورده میشود. در مذهب سنی غالبا حرام گفته میشود و گویا در مواردی هم حلال دانستهاند. بر اساس مذهب شیعه خوردن موش خرما حرام است. به همین دلیل در بین هزارهها تبرغو را کسی نمیخورد، اما از پوست آن برای درمان پادردی و درمان زنان زاچه و از روغن آن برای کمردردی استفاده میکنند.
وقتی به هزارهها موشخور طعنه میدهند، عموما به ذهن همان موش خانگی میآید. ولی در واقعیت این طعنه موشخوری به هزاره یادگار دوران مغول است که اجداد هزاره تربغان را میخوردند. حالا با اینکه در دیگر نقاط افغانستان موشخرما را میخورند، طعنه هزاره موشخور همچنان به هزاره مانده است.
تربغان مغولی قدیم، تروغه مغولی فعلی، تبرغو در هزارگی و یا کتابیشده آن تبرغان همه ریشه مشترک دارند. علت حذف ن در تبرغو و تورغه همان ن پنهان مغولی است که در لهجه هزارگی هم همچنان زنده مانده است.
من همیشه گفتهام که تاریخ هزاره را بدون منشاء مغولی آن نمیتوان منطقی درک کرد و توضیح داد. همین طعنه هزاره موشخور یکی از آن موارد است که طور دیگری نمیتوان توضیح داد.