چین؛ اژدهای خفتهی در حال بیدارشدن
۱۹ سرطان ۱۳۹۹
چین حالا، نهتنها به آسیای میانه و خلیج فارس، بلکه افریقا و امریکای لاتین نیز هیأتهای تجاری میفرستد. برای تبارز حضورش بهعنوان یک قدرت بزرگ در سطح جهانی،
چین دارد همچون مهرهی قدرتمندتر در سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی، و نهادهای دیگر بینالمللی نقش بازی میکند. نکتهی جالبتر اینکه چین زیرکانه از نیاز برای تبلیغ فرهنگش در بیرون از مرزهایش آگاهی دارد.
چین؛ غولِ آرام
آشلی جی. تیلیس – بنیاد کارنیگی برای صلح جهانی
بیجینگ میکوشد به دنیا اطمینان دهد که یک غول نرمخوست
در سال 2003، مشاوران هو جینتاو، رییسجمهور چین، بذر یک تئوری جدید را کاشتند: «ظهور صلحآمیز». این تئوری به این مفهوم بود که برخلاف قدرتهای جنگطلب پیشین، رشتههای اقتصادی میان چین و شرکای تجاریاش نهتنها جنگ را غیرقابل تصور میکند، بلکه سبب رشد همزمان تمام طرفها میشود. گرچه نام این تئوری قربانی جنگ قدرت در داخل حزب کمونیست شد، اما اصل نظریه تا هنوز با شکلهای تازه مانند «توسعهی صلحآمیز» و «همزیستی صلحآمیز» به حیات خود ادامه داده است. فارغ از اینکه رهبران چین روی چه عنوانی توافق میکنند، یک نکته آشکار است: چین زمان زیاد را صرف این نگرانی میکند که کشورهای دیگر در موردش چه فکر میکنند.
دلیل خوب نیز برای آن دارد: درحالیکه رشد اقتصادی چین در 20 سال گذشته از یک سو سرمایهی هنگفت داخلی ایجاد کرده، از جانب دیگر سبب دلهره در بیرون نیز شده است. بیجینگ میداند که ایالات متحده و کشورهای آسیایی با چشمان محتاط مسیر حرکت چین را دنبال میکنند و از اینکه چین در نهایت مبدل به هژمونی منطقهای شده و امنیت آنها را تهدید کند، نگراناند. برای چین روشن است که به یک استراتژی بزرگ چینایی تازه نیاز دارد که در چارچوب آن بتواند بدون برانگیختن رقابت پرهزینهی دیگر کشورها، به رشد اقتصادی، نوسازی فنآوری، و تقویت نظامی خود ادامه دهد. چین که امروز شاهد قدمبرداشتن آن در صحنهی بینالمللی هستیم، پارچهی بریدهشده از این استراتژی بزرگ است.
بیجینگ، گامهای خود بهسوی این استراتژی را با طرح مناسبات نیک با همسایگانش آغاز کرد. چین به ایجاد دنبال روابط دوستانه با کشورهای بزرگ حوزهی خودش -روسیه، جاپان، هند، دولتهای آسیای میانه و آسیای جنوبی- بوده است که هرکدام ممکن است در آینده همکار امریکا برای ایجاد توازن در برابر چین باشند. این روش همسایگی نیک، بهگونهی دراماتیک از رفتار چین در دههی 1990 متفاوت است. بهجای ادعاهای تحریک آمیز ارضی و دریایی که این کشور در دههی 1990 به راه انداخته بود، حالا بیجینگ تلاش میکند از نیت نیک خود به دولتهای دیگر اطمنیان دهد. در مواردی که ادعاهای ارضی تأثیرات اقتصادی دارند، مانند حوزهی دریای جنوب چین، به یک اصول رفتار توافق کرده و در عین زمان، به حل اختلافهای مرزی با همسایههای مهم چون هند دست زده است. این کشور مسئولیتهای عدم غنیسازی هستهای خود، بهشمول کنترل صادرات فنآوری را که ممکن است برای مقاصد غیر صلحآمیز استفاده شود، جدیتر از پیش گرفته است. همچنان، تعلیق منازعات سیاسی که بهصورت فوری قابل حل نباشد تا زمانی که طرفهای دیگر، مانند تایوان، وضع موجود را برهم نزنند، در پیش خواهد گرفت. در 1994، هنگام رویارویی واشنگتن و پیونگیانگ، بیجینگ از نقش کوچک برخوردار بود؛ حالا، چین نیروی محرکهی اصلی در پشت گفتوگوهای ششجانبه در مورد اسلحهی هستهای کوریای شمالی است.
هیچ ارتباطی بیش از روابط چین با ایالات متحده در این امر دیپلماتیک دخیل نبوده است. بیجینگ برای تسکین واشنگتن رفتار مبالغهآمیز در پیش داشته و سعی در اثبات این موضوع دارد که نه قصد و نه توانایی به چالشکشاندن رهبری ایالات متحده در آسیا را دارد. اما همزمان از وضعیتی در منطقه حمایت میکند که در نهایت حضور سیاسی-نظامی امریکا در آن غیرضروری بهنظر برسد.
برای این هدف، بیجینگ از جنگ در برابر ترور برای اثبات همکاری خود با امریکا استفاده کرده است. در عین حال، چین کوشیده است با گسترش روابط اقتصادیاش با همپیمانان امریکا چون جاپان، کوریای جنوبی، تایوان و استرالیا، جلو شکلگیری یک ائتلاف به رهبری امریکا [در برابر خود] را بگیرد. این کشورها، اگر بخواهند در آینده از سیاستهای ضد چین به رهبری امریکا حمایت کنند، بهای گزاف اقتصادی خواهند پرداخت. همزمان به آن، چین از ناخوشیهای منطقه در مورد روشهای امریکا در جنگ با ترور، ماهرانه برای معرفی خودش بهعنوان یک دوست خوب جایگزین و غیرمداخلهگر، استفاده برده است. حتا نهادهای جایگزین، مانند حوزهی اقتصادی شرق آسیا، را پیشنهاد کرده است که امریکا از آن بیرون میماند و چین نقش رهبریکننده دارد.
چین تلاش کرده حضور خود را در بیرون از آسیا نیز قابل لمس کند. بخش اعظم «جهانگردی دیپلماتیک» چین ناشی از نیاز آن به منابع پایدار انرژی برای به حرکتانداختن ماشین عظیم اقتصادیاش است. چین حالا، نهتنها به آسیای میانه و خلیج فارس، بلکه افریقا و امریکای لاتین نیز هیأتهای تجاری میفرستد. برای تبارز حضورش بهعنوان یک قدرت بزرگ در سطح جهانی، چین دارد همچون مهرهی قدرتمندتر در سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی، و نهادهای دیگر بینالمللی نقش بازی میکند. نکتهی جالبتر اینکه چین زیرکانه از نیاز برای تبلیغ فرهنگش در بیرون از مرزهایش آگاهی دارد، هم به این دلیل که سود «قدرت نرم» را درک میکند و هم از اینرو که باور دارد فهم درست از حقیقت کنفوسیوس، سوءظنها در مورد این را که بیجینگ از قدرت خود در آینده چگونه استفاده خواهد کرد، برطرف میکند.
این استراتژی صعود صلحآمیز در سخن و عمل، احتمالا منافع چین را تا زمانیکه به رقیب واقعی امریکا مبدل میشود، تأمین خواهد کرد. در آن زمان، چین با دو راهی استراتژیک دیگر مواجه خواهد شد. تنها گذر زمان میتواند آن را برملا سازد که در آن مقطع، گرایش جیوپولیتیک چین بهسوی قدرتنمایی خشن میرود یا تحمل عمیق نسبت به دیگران. اما واشنتگن باید بداند که اگر روابطش با شرکای کنونی یا بالقوهاش را صدمه بزند، شاید هنگامی که به آنها بیشتر از هر زمانی نیاز دارد، با کمبود متحد مواجه شود. استراتژی بزرگ کنونی چین، روی عملیسازی این برنامه متمرکز است.
+++
چین، همسایهی ما و یکی از دو قدرت بزرگ جهان، در حال گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود در حوزههای آسیای میانه و جنوب آسیا است. این کشور با راهاندازی پروژهی بلندمدت کمربند و راه «BRI» و احیای راه باستانی ابریشم، هوای تسلط بر شاهراههای اقتصادی ایروشیا، شرق میانه، افریقا، حوزهی دریای جنوب چین و حتا امریکای جنوبی را در سر دارد. افغانستان، از لحاظ حغرافیایی در میان شاهراه زمینی «کمربند» و بزرگراه بحری «راه» افتاده است. با خروج زودرس نیروهای امریکایی و همپیمانان غربیاش از افغانستان، نقش کشورهای منطقه، بهویژه چین، احتمالا تعیینکنندهتر از هر زمانی دیگر میشود؛ اما شناخت حلقات دیپلماتیک، دانشگاهی، رسانهها و افکار عامهی افغانستان از این «ابرهمسایه» چیست؟ تا چه حد سیاست خارجی آن کشور پیرامون آسیای میانه و جنوب آسیا برای ما قابل فهم است؟
با ترجمه و نشر مقالههای اکادمیک که بیشتر در حوزههای دانشگاهی و یا مراکز معتبر پژوهشی تولید شده، تلاش داریم روزنهای برای مخاطبان در شناخت چین و برنامههای آن کشور برای منطقه و کشورما بگشاییم. ارزش علمی، تازگی، بیطرفی و عمق تحلیل مقالهها، معیارهای انتخاب ماست. آقای سمیع مهدی، خبرنگار و استاد دانشگاه کابل، پذیرفته است که هفتهی یک مقاله برای نشر در این بخش به اطلاعات روز بفرستد. البته این کار پاک از اشتباه و کوتاهی نخواهد بود و در این مسیر نیاز به نقد و رهنمایی کسانی که این ستون را دنبال میکنند داریم.
اطلاعات روز