سه تا

نبرد جاسوسان ـ مثلث صالح، نبیل و محب

۰۲ میزان ۱۳۹۹

سه گانه‌ی بورن ـ صالح، نبیل و محب
الوین تافلر؛ آینده‌پژوهِ امریکایی، به‌این باور بود که جهان با موج سومی از زندگی مواجه است که در نهایت، به بروز ناآرامی و بی‌ثباتی در تمامی حوزه‌ها و از آن جمله سیاست منجر می‌شود. این ادعای تافلر را می‌توان در نتیجه‌ی افزایشِ «پیچیدگی زندگی اجتماعی» و «ارتباطات انسانی» تفسیر نمود. «پیچیدگی» و «ارتباطات»، دو عنصری هستند که لزوم «فعالیت های جاسوسی» را برای رهبران سیاسی توجیه می‌نمایند.
با درنظرداشت مدخل کوتاه بالا، نبضِ بحران، در افغانستان درست پس از حملات تروریستی به برج‌هایِ دوقلویِ تجارتِ جهانی در نیویورک و حمله‌ی نظامی امریکا به افغانستان با پشتوانه‌ی استخباراتیِ سیا واعزامِ گری شرون و تمیش در پنجشیر، وارد فاز استخباراتی شد و در این دو دهه‌ی پسین در کل ماهیتِ جنگ و سناریویِ تداومِ بحران در کشور ماهیت استخباراتی پیدا کرد و کشور در محراق توجهات جدیِ سازمان‌های مخوفِ استخباراتی درگیرِ بحران افغانستان قرار گرفت.
اصولا دولت‌های مدرن و ثباتِ سیاسی دولت‌ها درعصرِحاضر از درونِ هزارتوهای اطلاعات و ضداطلاعات می‌آیند و سازمان‌های استخباراتی در حقیقت «دولت‌های سایه» و موازی با حکومت‌ها محسوب می‌شوند.
از آن‌جایی‌که نفسِ کار استخباراتی و بارِ اطلاعاتی در افغاسنتان از پیشینه‌ی خوبی برخوردار نیست و درافکارعمومی، جاسوسی و خیانت به آرمان‌های کلان کشوری درهم تندیدگیِ ناگسستنیِ دارد. این مفسده باعث شده است‌که استخبارات و فعالیت‌های جاسوسی در کشور بیشتر پشت درهای بسته بماند و مردم متوجه تاثیرگزاری فعالیت‌های جاسوسی بر انکشاف اوضاع نشوند.
اطلاعات طبقه‌بندی نشان می‌دهد که افغاسنتان در واقع تبدیل به میدان «نبرد جاسوسان» شده است و ده‌ها سازمانِ مخوفِ استخباراتی، برای بسطِ هژمونیِ سیاسیِ کشورهای شان، عمق راهبردی کوتاه مدت و بلندمدت را در کشور تعریف کرده اند.
در این میان سازمان اطلاعات، ضد اطلاعات و ارگان های کشفیِ کشور، تازه نقاب از چهره افکنده اند و تابلو در زد و بندهای کلان سیاسی تاثیرگزاری شان را رُخ می‌زنند.
انتخاباتِ ریاست‌جمهوریِ امسال باعث شد که دو فیگورِ استخباراتی کشور و دو جاسوسِ کارکشته‌ی افغانستان، وارد زد و بندهایِ کلانِ سیاسی برای رسیدن به لایه‌های بلند حکومتی شوند و به نحوی دولت‌های سایه را آفتابی کنند.امرالله خان “صالح”؛ رفیق گرمابه و گلستانِ گری “شرون” جاسوس نام‌دارِ «سی آی ا» با روحیه‌ی به شدت ضدِ پاکستانی و ایرانی و ژست خیلی جنجالی و زبانِ و قلم فصیح و قوی، که استارت فعالیت‌های استخباراتی‌اش‌را از پنجشیر زد و تا ریاستِ امنیتِ ملی کشور رسید و و الان نفر دوم کشور است.
رحمت الله “نبیل” که کارِ جاسوسی‌اش را با انجوبازی شروع کرد و پل‌های ارتباطی مستحکمی برایش از هم‌کاری با کمیساریای عالی سازمان ملل برای مهاجرین جفت و جور کرد و به شورای امنیت ملی و ریاست امنیت ملی کشور رسید و فعلن یکی از داعیه‌داران ریاست جمهوری است.
حمد الله “محب” چهره‌ی دیپلماسی که راه صدساله‌ی کار و بار استخباراتی ـ امنیتی را یک شبه پیمود و بلندترین پست امینتی کشور(شورای امنیت ملی) را حالا مدیریت و مهندسی می‌کند.
از آنجائی‌که قراین نشان می‌دهد که طومارِ بحرانِ افغانستان، بایستی با نسخه‌ی استخباراتیِ‌آن پی‌چیده شود و اداره‌ی امورِ سیاست و حکومت‌داری از رهبرانِ سنتی ستانده و به جاسوسان چیزفهم داده شود و ثباتِ سیاسی، در کشور از درونِ یک تسویه‌ی‌ حسابِ جاسوسی حاصل شود و به‌تعبیرآن تئوری پرداز اسرائیلی که جنگ‌های قرن بیست ویک جنگ میان اردوهایِ منظم و دولت‌ها نخواهد بود درحقیقت جنگ میان سازمان‌ها و اردوهای پراکنده و نامنظم خواهد بود.
بولتن تحقیق و پژوهش ( روزنامه سیاه و سفید) به این باور است‌که آینده‌ی‌ سیاسی افغانستان را من بعد تبانی جاسوسانِ داخلی ـ خارجی و سازمان‌های استخباراتی رقم خواهد زد و نقش این سه فیگور استخباراتی در شکل گیریِ معادلات کلانِ سیاسی در کشور قابل بحث و کنکاش است.

لذاست که ( روزنامه سیاه و سفید)، رویِ این سه‌چهره زوم می‌کند و میزان تاثیرگزاری این سه کارکترِ کلیدی را در تحولات کلان کشوری با عنوان « نبرد جاسوسان صالح، نبیل و محب » زیرذره‌بین موشکافانه و چاقویِ جراحی خواهد بُرد.
ادامه دارد . . .