پربیننده ها

مارا در فیس بوک دنبال کنید

اشراف سلیمانی در مجف

توهم تلخ خط و نشان‌کشی‌های ایران علیه امریکا در افغانستان

۱۵ جدی ۱۳۹۸

قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در اثر شلیکِ یک طیاره بدون سرنشین آمریکایی که از پایگاه نظامی امریکایی در قطر پریده بود به موتر حامل وی در نزدیکی میدان هوایی بغداد جانش را از دست داد.  در این حمله هوایی ابومهندس، فرمانده سپاه حشد الشعبی عراق و همچنین تعدادی از اعضای سپاه پاسداران و فرماندهان حشد الشعبی نیز جان باختند.

حالا ترامپ در تازه‌ترین از رشته توئیت‌هایش گفته که پنجاه و دو نقطه در خاک ایران را نشانه رفته ایم و باالمقابل قومندانِ سپاه در ولایت مازندران ایران گفته که موشک‌هایِ ما روی سی و پنج پایگاه مهم آمریکا در منطقه قفل شده است.

رهبر جمهوری اسلامی از انتقام سخت در زمان و مکان مناسب علیه منافع آمریکا در منطقه سخن گفته است و افغانستان همسایه شرقی ایران یکی از آن گزینه هاست که منافع نرم و سخت آمریکایی‌ها در تیررس ایرانی هاست. آمریکا در افغانستان پایگاه نظامی دارد و با دولت افغانستان پیمان همکاری های استراتژی نظامی امضا کرده است و کوچک‌ترین اقدام علیه منابع و منافع آمریکا در خاک افغانستان به معنای اعلان جنگ با دولت افغانستان است.

ایرانی ها با اشراف ملی متریک به این موضوع هرگز به آدرس آمریکایی ها در خاک افغانستان موشک شلیک نخواهند کرد.

ایرانی‌ها نفوذ گسترده بر طالبانِ شورای مشهد دارد که در حوزه غرب و جنوب غرب کشور فعال اند. و هیچ پایگاه نظامی امریکایی در این دو حوزه جغرافیایی نیست که ایرانی ها با ابزار بومی منطقه ای شان آمریکا را به چالش مواجه سازد.

آنچه تحلیل گران بیرون می دهند که ایرانی ها در امر صلح در افغانستان اصطکاک ایجاد خواهد کرد فکر نمی‌کنم عقلانیت سیاست خارجی ایرانی‌ها قبول کند چون عمق راهبردی ایران در قبال آمریکا برچیدن سلطه آمریکا از منطقه است و دست‌کاری و خراب‌کاری در امر صلح میان طالبان و امریکا یعنی تایید کردن حضور آمریکایی ها در افغانستان و این کلان‌ترین چالش استراتژیک ایرانی‌هاست که آمریکایی‌ها درست پشت دروازه‌ی شرقی شان حضور فعال نظامی داشته باشد.

در فاز آرمان های ایدولوژیکِ مشترکِ ایران با شیعیان افغانستان باید نگاشت که شکاف عمیقی میان دکترین ولایت فقیه و جامعه‌ی شیعی در افغانستان به وجوده آمده است و شیعیان افغانستان قطعا گزینه‌ی خوبی چون شیعیان لبنان و عراق و سوریه و یمن به عنوان بازوانِ حمایت‌گر روزهای دشوار تهران در خاک افغانستان برای ایران نیست چون ایران این جامعه را در روزهای سخت فراموش کرده است.

علایق همزبانی و کلتور مشترک در سایه‌ی “تمدن پارسی” با فارسی زبانان افغانستان فقط در حد پُل زدن کار فرهنگی  میان تهران و کابل است و این هرگز پتانسیل دفاع استراتژیک از منافع فرهنگی ایران را در کابل ندارد .

لذاست که خط و نشان کشی و چنگ و دندان نشان دان ایرانی‌ها در افغانستان علیه آمریکا بیشتر یک توهم تلخ است است تا یک واقعیت شیرین .